آرشیو شنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۸، شماره ۴۳۶۹
هنر و ادبیات
۸
کتاب - 2

نگاهی به رمان «اضطراب» نوشته زلفی لیوانلی و با ترجمه یاسمن پوری

بین النهرین؛ سرزمین خونبار تاریخ

نوا ذاکری

کتاب «اضطراب» یک داستان شرقی است نوشته زلفی لیوانلی؛ موسیقیدان، فیلمساز، روزنامه نگار و نویسنده ترک. لیوانلی در این کتاب از چیزهایی سخن می گوید که شاید بسیاری از ما انکارش کنیم؛ معجزه شرق؛ معجزه خاورمیانه پرخون و غم. یکی از اولین مسائلی که با خواندن کتاب به آن برمی خوریم، نزدیکی فرهنگ هاست. لیوانلی وقتی از ماردین سخن می گوید گویی از خراسان می گوید، از کردستان می گوید؛ «اضطراب» همان ابتدا به خواننده نشان می دهد ما شرقی ها چقدر به هم نزدیکیم و تا چه اندازه تلاش می کنیم از هم دور باشیم! داستان درباره ابراهیم، روزنامه نگاری از شهر استانبول است که خبر مرگ عجیب یکی از هم مدرسه ای های قدیمش او را به شهر ماردین که زادهگاهش بوده می کشاند. ابراهیم در این سفر چند روزه با اتفاقات عجیبی روبه رو می شود که روحش را به طور کل تغییر می دهد. او خود در بخش های مختلفی اشاره می کند که همواره سعی کرده خود را از شرق دور کند و هرطور هست خودش را به فرهنگ غرب بیاویزد اما اکنون پا در هوا مانده، چراکه غربی ها او را نمی پذیرند و شرقی ها نیز به عنوان یک غرب زده نگاهش می کنند. ماجرای کتاب مربوط به سال های قدرت مندی و تاخت و تاز داعش است. لیوانلی به تفصیل، ظلم رفته بر ایزدیان توسط داعش را شرح می دهد. ابراهیم برای یافتن راز مرگ دوستش به کمپ مهاجران سوری ماردین سر می زند و با ایزدیان سخن می گوید. کتاب به هیچ وجه قصد سوزاندن دل مخاطب را ندارد چراکه تنها در چند صفحه است که زنی به نام «ذیلان» از تجاوزها و غارت داعش برای او حرف می زند اما تصاویر دردناک همین چند صفحه مخاطب را چنان درگیر می کند که شاید نتواند به راحتی آن را تا مدت ها از ذهن خود پاک کند با اینکه شاید پیش تر، هزاران بار از تجاوز و قتل و غارت داعش در رسانه های خبری شنیده باشد.