آرشیو پنجشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۸، شماره ۴۳۷۴
پنج شنبه روز آخر نیست
۱۵
روایت شفاهی

فردوسی در موزه ایران

دکتر فریدون مجلسی

این روزها به مناسبت زادروز فردوسی همه جا صحبت از اوست.

به یاد تابلویی افتادم در موزه هنر ایروان که نام آن توجه ما را جلب کرد. فردوسی و تقدیم شاهنامه به سلطان محمود.

اینکه چنان صحنه ای وجود داشته یا نه، مورد بحث و تردید کارشناسان است.

برخی مستدل و برخی به دلیل اینکه نمی خواهند سلطان ترک را در آفرینش شاهنامه سهیم بدانند و حتی ابیاتی از شاهنامه را که در این باره است، مجعول می دانند.

البته سلطان محمود را باید وارث سامانی و پادشاه ایران نامید. فرخی سیستانی نیز او را بدین عنوان می خواند.

سلطان محمود نسل سوم نظامیان ترکی بود که توسط سلاطین سامانی به خدمت گرفته می شدند و مطابق معمول وقتی از سلطان قوی تر شدند.

محمود فرزند سبکتکین فرمانده افسران شاهی جای شاه را گرفت.

محمود نسل سوم افسران درباری بود و زبان دیوانی اش فارسی و زبان نظامی اش ترکی بود.

خواه داستان تقدیم شاهنامه به او حقیقت داشته یا نداشته باشد در اینکه سلطان محمود با وجود خشونت سربازی و رفتار ستیزه گرانه به زبان و شعر فارسی عشق می ورزید و در دربارش از شاعران بسیار حمایت می شد، تردیدی نیست.

نکته مهم این است که بر خلاف سلجوقیان که متکی به پشتیبانی قبیله ای و ترکان غز بودند که هنوز بازماندگان شان در خراسان هستند،نظامیان سامانی از جمله سبکتکین به صورت انفردی استخدام شده بودند و از همبستگی و حمایت قبیله ای برخوردار نبودند به همین دلیل خیلی زود به زبان و فرهنگ مشترک فارسی گرویدند. نقاشی موزه ارمنستان با اینکه تاثیراتی از نقاشی فرنگی گرفته بیشتر رنگ ایرانی دارد حتی نقش و نگار فرش های ایرانی به نقش های امروزی می ماند.

فردوسی نقاش هم به فرض تحویل اثر به سلطان محمود برای مرحله اتمام کار بسیار جوان به نظر می رسد.

باری به موجب ابیاتی در باب تقدیم اثر که در شاهنامه های قدیمی آمده است یا در آن جای داده اند، نقاش ارمنی نیز با تاثیر پذیری از روایت رایج در میان ایرانیان آن را آفریده و عرضه کرده و نشان از تاثیر گذاری فرهنگی فردوسی دارد که لابد برای هنرمند ارجمند بوده است.