آرشیو سه‌شنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۸، شماره ۳۴۶۴
اندیشه
۸
مرور

تحلیل اسطوره ای عشق

کتاب «عشق رمانتیک» افسانه تریستان و ایزولت، یکی از نخستین افسانه های عاشقانه را بازگو می کند و از آن به عنوان مرجعی برای توصیف جوهر و معنای عشق رمانتیک استفاده می کند. عشق رمانتیک همان است که ما به عنوان دل باختن به کسی دیگر می شناسیم. رابرت ای. جانسن، با استفاده از دیدگاه های روان شناسی یونگ، از بسیاری از عقاید ناخودآگاه مشترک بین زن و مرد درباره عشق پرده برمی دارد و نشان می دهد که چطور این گرایش ها به طور نمادین در افسانه تریستان بیان شده اند و دروغ چطور تصورات ما را از افسانه های عشقی در هم می شکند. سپس دوباره به این موضوع باز می گردد که عشق چه باید باشد و چه می تواند باشد. نویسنده با پیروی از مکتب روان شناسی یونگ بخش ها و اتفاقات مختلف اسطوره تریستان و ملکه ایزولت را از ابتدای تولد تریستان تا پایان تراژیک آن شرح و تفسیر می کند. او ضمن تحلیل این عشق رمانتیک فرایند سرکوب باورها و اندیشه ها را به خاطر اختناق قرون وسطی به نمایش می گذارد. علاوه بر این، او پویایی عشق رمانتیک در روح و روان مرد را به تصویر می کشد و سرنوشت زنانگی در فرهنگ جوامع را بازگو می کند. نویسنده یادداشتی در ابتدای کتاب درباره زنان نوشته و درباره آرایش روانی متفاوت زنان و مردان توضیح داده است. او معتقد است اگر کوشش بسیاری را برای تشریح روان زنان از طریق یک «اسطوره مردانه» به کار بندیم، بی تردید تصویر ارائه شده از ساختار روانی زن به طور اجتناب ناپذیری قلب می شود و از ریخت می افتد. این مطلب به ویژه درباره عشق رمانتیک صدق می کند، تجربه زنان از رابطه، واجد تفاوت ها و تمایزات باریک و ظریفی است و مردان به هیچ وجه این پدیده را مانند زنان تجربه نمی کنند.

عشق میان انسان ها یکی از واقعیات فی نفسه و مطلق فطرت انسانی است. به همان ترتیب که روان (پسوخه) یکی از خدایان پانتئون یونانی بود، عشق هم خدایی داشت: نام او اروس بود؛ چرا که یونانیان به این دریافت رسیده بودند که عشق، مانند صورت مثالی ناخودآگاه جمعی در انسان، هم جاودانه و ابدی و هم جهانی و فراگیر است و برای یونانیان، این نکته به عشق ماهیتی خداگونه می بخشید. از آنجا که عشق یک کهن الگو است، از ماهیت فطری، خصایل ویژه و «شخصیت» خاص خود برخوردار است. عشق هم مانند یک خدا در ناخودآگاه واجد نقشی انسانی و در روح و روان واجد هویتی مستقل است. نویسنده عشق را دارای ماهیتی مجزا از «من» می داند به این معنا که پیش از آنکه «من» به این جهان بیاید، آنیما (بخش ناهشیار یا خود درونی راستین هر فرد در روان شناسی یونگ) بوده است و پس از ترک «من» نیز همچنان همین جا خواهد بود؛ اما با این همه عشق چیزی یا «کسی» است که در درون من می زید: «عشق رانه ای است که نقش خود را از درون ایفا می کند و «من» را قادر می سازد تا فراتر از خود را ببیند و انسان های پیرامون مان را به منزله موجوداتی قابل ارزش و ستایش بپذیرد، نه به منزله ابزارهایی که مورد سوء استفاده و بهره برداری ما واقع شوند» (ص 260).

کتاب «عشق رمانتیک» که در سال 1378 در نشر طاووس منتشر شده بود، به تازگی در نشر نو تجدید چاپ شده است. مترجم کتاب، بارانه عمادیان، در یادداشتی که با عنوان «به جای مقدمه» در ابتدای کتاب نوشته از تردید خود درباره ترجمه این کتاب به علت مشابهت آن با کتاب های عامیانه روان شناسی گفته و اینکه نهایتا به چند علت از جمله قرائت یونگی نویسنده مصمم به ترجمه آن شده است. او دلیل دیگر را استفاده از اسطوره «تریستان و ایزولت» برای تحلیل مقوله رمانس می داند: «این اسطوره یکی از گیراترین و پررمز و رازترین داستان های رمانتیک است که تاکنون نوشته شده؛ چراکه به گونه ای فرایند سرکوب باورهای کاتاری را با شیوع مسیحیت و اختناق قرون وسطی به نمایش می گذارد. همان طور که رابرت جانسن نویسنده کتاب می گوید، این اسطوره سرشت رمانتیسم را در دنیای صنعتی و ماشین زده ما در قاب نمادگرایانه ای به تصویر می کشد». (ص 4)

کارکرد اسطوره در روان شناسی یونگ شبیه رویاست. رویاها پیام آوران ضمیر ناخودآگاه هستند و از طریق آنهاست که ناخودآگاه مضامین و علایقش را به ضمیر خودآگاه انتقال می دهد. انسان از طریق یادگیری زبان نمادین رویاها می تواند تشخیص دهد که در کنه وجود ناخودآگاهش چه می گذرد و چه بسا پی می برد که چه رفتاری با آن در پیش گیرد. یونگ ثابت کرد که اسطوره ها، گذشته از این، حالات نمادین ناخودآگاه هستند. اگر رویا نشانگر پویایی درونی یک فرد است، اسطوره نشانگر پویایی ذهن جمعی یک جامعه، فرهنگ یا نژاد است. به اسطوره تریستان و ایزولت در طول تاریخ توجه زیادی شده و همین نکته نمایانگر آن است که این داستان چیزی بیش از یک داستان تکراری عشقی است و در حقیقت بازتاباننده نیاتی است که در کنه احساسات عشق ورزانه انسانی نهفته است.