آرشیو سه‌شنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۸، شماره ۴۴۰۳
صفحه آخر
۱۶
زیر ذره بین

شهیدثالث، قربانی جهالت منتقدان

بهروز غریب پور

اهمیت سهراب شهیدثالث و آثارش مشابه بسیاری از هنرمندان بزرگ دنیای غرب و حتی در مواردی دنیای شرق پس از مرگش بیشتر مشخص شد. او شیوه خاص خود در داستان گویی را داشت، از نابازیگران استفاده می کرد و کارش با دوربین با هم دوره هایش متفاوت بود. همین باعث می شد بسیاری از درک آثارش عاجز باشند. شاهد بودم یکی از منتقدان مطرح آن زمان که الان فوت کرده نقدهای سختی به او وارد می کرد، یک بار این منتقد در کنار من در سینما آزادی نشسته بود و یکی از فیلم های سهراب شهیدثالث را با هم می دیدیم. او با پایان فیلم شهیدثالث شروع کرد به خندیدن و قهقهه زدن، این منتقد گفت کارگردان تمام این فیلم را در 20 دقیقه یا کمتر می توانست بگوید.

سرنوشت شهیدثالث این بود که کمتر کسی او را درک کرد و پی به ارزش کارهایش برد. او هم در فیلم های کوتاه و هم فیلم های بلندش نوعی از سینما را مطرح کرد که سینمای اندیشه و سینمای متفکرانه است که جایش هنوز در سینمای ایران خالی است. با این حال هر قدر از مرگ شهیدثالث فاصله می گیریم او زنده تر می شود. این امر به راستگویی، صداقت، نگاه او به جزییات، نگاه چخوف وارش به سینما که دنبال حادثه و هیجان بی دلیل نبود و مخاطب را وادار می کند به جزیی ترین مسائل فکر کند، برمی گردد که آن را هم در «یک اتفاق ساده» و هم در «طبیعت بی جان» می بینیم. شهیدثالث در زمانه خود قربانی جهالت شبه منتقدان شد. در عین حال سینمای او عامه پسند نبود و همین سبب شد مردم هم او را درک نکنند. اگر دسته دوم را از کینه توزی ها و برخی مسائل مبرا بدانیم، می توانیم دسته اول را محکوم کنیم که نگذاشتند شهیدثالث مطرح شود.