بررسی رابطه ی میان ابعاد فرهنگی با خودکارآمدی عمومی و تحصیلی در دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه تهران

هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ی ابعاد فرهنگی هافستد (مردانگی/ زنانگی، فردگرایی/ جمع گرایی، ابهام گریزی و فاصله قدرت) با خودکارآمدی عمومی و تحصیلی در قالب یک الگوی کلی بود.
319 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه تهران به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شده و به پرسشنامه های خودکارآمدی عمومی (چن و همکاران، 2001)، خودکارآمدی تحصیلی (مکلروی و بونتیگ، 2002) و ابعاد فرهنگی هافستد (اسرایت، 2000؛ شولروف و همکاران، 2003) پاسخ دادند. از روش بیشینه احتمال برای آزمون مدل نظری تحقیق استفاده شد.
نتایج تحلیل مسیر نشان داد که خودکارآمدی عمومی اثر مثبت معنی داری بر خودکارآمدی تحصیلی دارد. اثر فردگرایی و ابهام گریزی بر خودکارآمدی عمومی مثبت و معنی دار بود. اما اثر مردانگی و فاصله قدرت بر این متغیر معنی دار نبود.
نتایج این تحقیق، اهمیت ارزش های فرهنگی در برنامه ریزی آموزشی را آشکار ساخت.