«فلسفه و کودک» و مهارت رفتار ارتباطی با پیروان سایر ادیان
کاربردی کردن فلسفه در زندگی روزمره، یکی از دغدغه های مهم فیلسوفان در عصر حاضر بشمار میرود و در این راستا اقدامات گسترده یی در محافل آموزشی و پژوهشی در این زمینه صورت پذیرفته است. در این میان، تلاش واضعان «فلسفه و کودک» در راستای تلفیق و عجین ساختن فلسفه با جامعه، قابل ملاحظه و تامل است. هرچند «فلسفه و کودک» از ابتدا گرایشی بسوی اخلاق داشته، لیکن بنظر میرسد تاثیر این برنامه آموزشی تربیتی در افزایش مهارتهای رفتاری و تعامل کودکان با همنوعان خود، برغم ضرورت و اهمیت فراوان، از دید پژوهشگران و اصحاب این فن، پوشیده و مغفول مانده است. از اینرو، نوشتار حاضر بر آن است تا ضمن تحلیل انتقادی هندسه معرفتی «فلسفه و کودک» به تبیین نقش و تاثیر این برنامه در تقویت مهارت ارتباطی آنان با غیرهمکیشان بپردازد. استنباط و ارائه مولفه های تاثیرگذار در مهارت افزایی کودکان بویژه در برخورد و تعامل با پیروان سایر ادیان، از مهمترین یافته های این پژوهش محسوب می شود که باختصار عبارتند از: تاکید بر رعایت حقوق همنوعان و احترام به عقیده مخالف، ایجاد روحیه آزاداندیشی (آزادی فکر و بیان) ، تقویت هوش عاطفی هیجانی (EQ) کودک؛ آموزش همزیستی مسالمت آمیز با دیگران، التزام کودکان به اخلاق باور (پرهیز از تعصب؛ تحکم و تقلید بیجا). روش پژوهش در این نوشتار، شیوه تحلیل محتوا از نوع تحلیلی استنتاجی است.
فلسفه و کودک ، رفتار ارتباطی ، دیگر ادیان ، عقلانیت ، همزیستی ، اخلاق باور
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.