قدرت نرم و سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا

قدرت نرم یکی از مفاهیمی است که در دهه‌های اخیر با توجه به پیشرفت‌هایی که در زمینه فن‌آوری ارتباطات و اطلاعات در عرصه جهانی رخ داده توجه زیادی را در روابط بین‌الملل به خود جلب کرده و با توجه به هزینه کمتر و تاثیرگذاری بیشتری که در مقایسه با ابزارهای سخت داشته به‌عنوان یکی از ابزارهای مهم در سیاست خارجی مورد توجه کشورها قرار گرفته است. قدرت نرم بر ایجاد جذابیت و استفاده از ظرفیت‌های فکری و فرهنگی برای به حرکت درآوردن دیگران در راستای اهداف مورد نظر تکیه دارد. طبیعی است کشوری که توانایی و قدرت زیادی در ابعاد سیاسی، اقتصادی، علمی، فرهنگی و... داشته باشد بیشتر می‌تواند از این ابزار استفاده نماید و کشور ایالات‌متحده آمریکا یکی از مهم‌ترین کشورهایی است که با شروع قرن بیستم در سطحی گسترده در سیاست خارجی به این ابزار توجه کرده است و قدرت نرم و مفاهیم مرتبط با آن هم در جمع سیاست‌گذاران خارجی آمریکا و هم در میان آنان که درباره این سیاست خارجی قلم می‌زنند جایگاه ویژه‌ای داشته است. پرسش اساسی در این نوشتار این است که نقش قدرت نرم در سیاست خارجی آمریکا چیست؟ در پاسخ به آن، فرضیه‌ای این‌گونه، مطرح می‌شود، تلاش برای تولید و تامین قدرت نرم باهدف تاثیرگذاری بر سایر کشورها نقشی مهم در سیاست خارجی ایالات‌متحده آمریکا داشته و همین امر موجب تسهیل در دست‌یابی به اهداف و منافع ملی و نیز موجب ارتقاء و کارآمدی سیاست خارجی آن کشور در عرصه سیاست جهانی شده است. در این نوشتار از روش توصیفی – تحلیلی استفاده و روش گردآوری داده‌ها کتابخانه‌ای بوده است.