رفتار حکومتی زردشتیان با مسیحیت نوظهور مبتنی بر عهد زمامداران مختلف ساسانی
همیشه تشکیل یک تصویر واضح از مراحل اولیه یک مذهب مشکل است. اگر چه می توان به خصوصیت انقلابی بنیان گذاران و مذهب اصلی پی برد، اما مراحل طولانی لازم است تا جامعه نو مذهب خود را از قید و بندهای سنتی کهن برهاند، تصور خود را جامه عمل بپوشاند و استقالل خود را توجیه کند مسیحیت نیز مستثنی نبوده است.مسیحیت جوان خیلی زود به صورت یک کلیسای تبلیغی و ماموریتی درآمد که تاریخ آن را می توان در »اعمال حواریون« دید. واضح است که این ماموریت هدف درازمدتی به دنبال داشت. علاوه بر این در شرق در »خنج« (naijniX) ترجمه ای از مزامیر یا زبور داوود از سریانی به پهلوی یافته شد که »اندریاس« (aerdnA) تاریخ آن را اواسط قرن ششم تخمین می زند، این ترجمه نشان می دهد تعدادی از مسیحیان در بین ایرانی های مقیم جاده ابریشم زندگی می کردند. از نقطه نظر ایرانی- زرتشتی راه حل نستوری »برصئوما« (muasaB) جذاب تر بود. پس ممکن بود شخص را انکار کنند اما نظریه او را به طور کامل تصدیق و قبول کردند. سه قانون مهم در زمان بالش در سلوکیه به تصویب رسید و اصول مذهب نستوری، مذهب قطعی و منحصر عیسویان ایران شد.در این نوشتار سعی شده است تا رفتار زردشتیان را در برابر مسیحیت مبتنی بر کتاب اعمال حواریون و نامه اعمال شهیدان بررسی شود.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.