تبیین نقش مبانی انسان شناختی سیاست سکولار در تحقق حقوق شهروندی و مقایسه آن با مبانی اسلام
حقوق شهروندی، از ضروریات جامعه انسانی است و حکومت ها نیز بر اساس مبانی انسان شناختی خود، درباره آن، سیاستگذاری می کنند. هدف مقاله، پاسخ به این سوال است که مبانی انسان شناختی سیاست سکولار در تحقق حقوق شهروندی چه نقشی دارد و تمایز آن با مبانی اسلام چیست؟ در پژوهش حاضر با شیوه تحلیل تطبیقی مقایسه ای به این مساله پرداخته شد. یافته های تحقیق، نشان می دهد که شهروندان در سیاست سکولار، محکوم قوانین طبیعی و بشری بوده و محق، خودخواه و خودمحورند و از قید ارزش های الهی، کاملا آزاد و رهایند؛ این سیاست، به چندگانگی ذاتی میان انسان ها قائل است و به مادیات و قدرت، گرایش دارد. منزلت و ارزش شهروندان در این نگاه، به گونه ای است که او در جهت التذاذ هرچه بیشتر، سلطه عقل بر شریعت و نفی انسان کامل، قدم برمی دارد. این تصویر مادی انگارانه از انسان، موجب شده تا سیاست، به تدبیر حقوق مادی و رفاهی انسان، محدود شود و انسان، اسیر تمایلات نفسانی گردد، اما سیاست اسلامی، انسان را توحیدمحور و فضیلت محور دانسته و دنیا را مزرعه آخرت می داند. در این نگاه، آزادی حقیقی شهروند، با خداپرستی به دست می آید. همچنین همه ابعاد و نیازهای فطری انسان را در نظر دارد و درصدد اقامه عدل و تنظیم امور فردی و اجتماعی و دستیابی به سعادت دنیا و آخرت اوست. بنابراین دیدگاه اسلام برخلاف نگاه سکولاریسم، از شناختی همه جانبه به حقوق و نیازهای انسان برخوردار است.
مبانی ، انسان شناسی ، سیاست ، اسلام ، سکولاریسم ، حقوق شهروندی
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.