پارادایم نوین برنامه ریزی برای پایداری و مدیریت یکپارچه منطقه کلان شهری تهران، ساماندهی یا تغییر پایتخت
به نظر می رسد که ما در مسئله شهر تهران، پایتخ ت از هماهنگی با تغییرات جامعه به دورمانده ایم. ما اغلب با آنچه کاول اونز[1] یک نقص اجرایی می نامد مواجهیم. دنبال کردن روش هایی که آشکارا غیرمفید و ناکارآمد هستند و آن طور که باربارا تاچمن[2] می نامد، سرچوبی[3] و در ناتوانایی خارج شدن از جبر ساختاری و نهادی غالب گرفتار آمده ایم. این جبر ساختاری و نهادی، نیاز به تغییر نگرشی و پارادایمی در این زمینه را گوشزد می کند. به جای توجه به فرایند شکل گیری تهران و تبدیل شدن آن به یک مسئله، برخورد پروژه ای با آن داریم. درحالی که بسیاری از عوامل تبدیل شهر تهران به یک کلان شهر مسئله دار همچنان عمل می کند. ما نیازمند نگرش فرایندی و یک مهندسی معکوس در فرایندی هستیم که در طی بیش از دو سده منجر به شکل گیری تهران امروز شده است. ما نیازمند تغییر نگرش اساسی به رویه و روش های مرسوم برنامه ریزی به نگاه کلی، سیستمی، فرآیندی و دورنگر هستیم. به جای جزئی نگری و نگرش انتزاعی، دورنگری به جای نزدیک بینی، برخورد فرایندی به جای پروژه ای، نگاه برنامه محور به جای روزمرگی و...، راه های حل معضل تهران و ساماندهی مسئله پایتخت را گوشزد می کنند. نتایج تحلیل بر راهبرد مدیریت یکپارچه و سیستمی در چارچوب پیوندهای منطقه ای و فرامنطقه ای و نگرش اکولوژیکی به توسعه کلان شهر، ایجاد تعادل بین محیط طبیعی و محیط انسانی، تعادل منطقه ای و توجه به ظرفیت های اکولوژیکی منطقه کلان شهری تاکید می کنند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.