اثر افزایشی ترکیب روشهای رژیم درمانی و تحریک مستقیم مغزی برکاهش ولع مصرف غذا در زنان با چاقی سطح یک و دو
ولع خوردن، یک تمایل قوی و اغلب غیر قابل کنترل برای خوردن است. شواهد علمیجدید نشان میدهد که تغییرات در تحریک پذیری قشر مغز توسط تحریک کاتدی و آندی میتواند در کاهش میزان ولع خوردن موثر باشد. هدف این پژوهش بررسی اثر بخشی هر یک از روشهای رژیم درمانی و تحریک مستقیم مغز بر کاهش ولع خوردن در زنان با چاقی سطح یک و دو بوده است.
46 نفر از زنان مراجعه کننده به کلینیک درمان چاقی رسول اکرم، به سه گروه آزمایش(گروه تحت درمان با تحریک مستقیم مغز، گروه تحت درمان با روش رژیم درمانی، گروهی که از ترکیب این دو روش استفاده کردند) و یک گروه کنترل تحریک مستقیم مغزی(شم) تقسیم شدند. ابتدا از نظر متغیرهای دموگرافیک(سن، قد، وزن، و سایر اختلالات جسمیو روانشناختی) مورد بررسی قرار گرفتند و سپس پرسشنامه ولع خوردن(FCQ) را پرکردند و به مدت 10 جلسه طی دو هفته در معرض روشهای آزمایشی قرار گرفتند و در پایان دوره درمانی گروهها مجدد پرسشنامه ولع خوردن را پر کردند.
نتایج پژوهش نشان داد که روش تحریک مستقیم مغز به تنهایی و ترکیب آن با روش رژیم غذایی، به شکل معنا داری نمرات پرسشنامه ولع خوردن را کاهش دادند اما روش رژیم درمانی تنها نتوانست تغییر معناداری در کاهش نمرات پس آزمون پرسشنامه ولع خوردن در گروه رژیم درمانی ایجاد نماید.
با توجه به نتایج پژوهش، به نظر میرسد میتوان از روش تحریک مستقیم مغز و روش ترکیب تحریک مستقیم مغز با رژیم درمانی میتواند در کاهش ولع خوردن زنان چاق استفاده نمود.
چاقی ، ولع غذایی ، روش تحریک مغز ، رژیم غذایی
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.