بررسی انگیزه ها و ابزارهای زبانی محاکات تقبیحی در مثنوی معنوی
آلن و بوریج در کتاب زبان به مثابه سپر و سلاح به دو کارکرد زبان شناختی-کاربردشناختی موجود در یک متن اشاره می کنند ؛ زبان حسن تعبیری به مثابه سپر و زبان قبح تعبیری به مثابه سلاح. میزان و نحوه حضور هریک از این دو در یک متن، از عوامل قاطع در تشخیص گونه متن، سبک و دلالت های ضمنی آن و نیز تشخیص اغراض ثانویه پنهان در متن است. از این منظر، می توان صور خیال را به لحاظ کارکرد، به دو گروه حسن تعبیری و قبح تعبیری تقسیم کرد: گروه اول برای «محاکات تحسینی» و گروه دوم، برای «محاکات تقبیحی» به کار می رود. نظر به اینکه قبح تعبیرات در مثنوی از عوامل سبک ساز بوده و در کمتر پژوهشی به شکل مستقل به آن پرداخته شده است، نوشتار حاضر با بررسی دلایل و دلالت های قبح تعبیرگونه در دفتر پنجم مثنوی، به چهار ابزار زبانی اصلی در شکل گیری قبح تعبیرهای هنری (تقابل، تمثیل و استعاره، کنایه و مجاز) اشاره می کند تا نشان دهد قبح تعبیرهای متن عمدتا در زمره حسن تعبیرهای قبح تعبیرگونه و چندبعدی است و در راستای قطب بندی ایدیولوژیک از نوع «خود» مثبت و «دیگری» منفی عمل می کند تا در نهایت، به تثبیت گفتمان تصوف بینجامد.
قبح تعبیر ، قطبیت ایدیولوژیک ، تقابل ، استعاره ، مجاز ، کنایه ، مثنوی معنوی
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.