اثربخشی آموزش دو نیمکره بر کارکردهای اجرایی برنامه ریزی و بازداری پاسخ دانش آموزان نارساخوان نوع شنیداری
پژوهش های بسیاری در زمینه تاثیر روش های درمانی عصب-روان شناختی بر کودکان نارساخوان انجام شده است؛ اما زیرگروه های نارساخوانی کمتر بررسی شده اند. هدف مطالعه حاضر بررسی اثربخشی آموزش دو نیمکره بر برنامه ریزی و بازداری پاسخ دانش آموزان نارساخوان نوع شنیداری بود.
با استفاده از نمونه دردسترس و روش نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه، 59 دانش آموز پایه های دوم و سوم دبستان از فهرست انتظار دو مرکز مشکلات یادگیری تهران در سال تحصیلی 96-1395 انتخاب شدند. برمبنای تفاوت نمایه های فهم کلامی و استدلال ادراکی آزمون وکسلر چهار (وکسلر، 2003)، تعداد 20 نارساخوان شنیداری مشخص شده و به طور تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش شامل فهرست وارسی نارساخوانی، آزمون های ساعت (توکو، 1995)، ریون کودکان (ریون، 1956)، خواندن (مرادی و کرمی نوری، 1387)، وکسلر چهار، برج لندن (شالیس، 1982) و استروپ (استروپ، 1935)، بود. پس از اجرای پیش آزمون ها گروه آزمایش تحت آموزش دو نیمکره قرار گرفت و به گروه گواه آموزشی داده نشد. داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره و نرم افزار SPSS نسخه 23 در سطح معناداری (0٫05=α) تحلیل شدند.
نتایج پس از تعدیل اثر پیش آزمون روی گروه آزمایش، در مولفه های متغیر برنامه ریزی شامل زمان آزمایش (0٫027=p)، زمان تاخیر (0٫038=p)، خطا (0٫036=p) و امتیاز (0٫018=p) و در مولفه های متغیر بازداری پاسخ شامل پاسخ همخوان (0٫017=p)، زمان پاسخ همخوان (0٫019=p)، پاسخ ناهمخوان (0٫004=p)، زمان پاسخ ناهمخوان (0٫009=p) و نمره تداخل (0٫013=p) تفاوت معناداری نشان دادند.
نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که آموزش دو نیمکره در بهبود برنامه ریزی و بازداری پاسخ دانش آموزان نارساخوان نوع شنیداری موثر است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.