یکجانبه گرایی آمریکا و امنیت منطقه غرب آسیا
از یکجانبه گرایی مفهوم خاصی در سیاست خارجی آمریکا برداشت می شود که معنای آن لزوما هژمونی یا برتری جویی نیست، بلکه منظور از یکجانبه گرایی نوعی رهبری برای ایجاد نظم بین المللی موردنظر این کشور در نظام بین الملل است. براین اساس، آمریکا در شرایطی وارد مباحث ایجاد قواعد و نهادسازی بین المللی می شود که برای بازنمایی و بیان برتری و منافع آمریکا باشد، نه برای حفظ صلح و امنیت بین المللی. یکجانبه گرایی پس از روی کار آمدن دولت ترامپ و متعاقب آن، رفع بحران اقتصادی جهانی در سال 2008، رویکرد غالب در سیاست خارجی این کشور شد. این درحالی است که شرایط بین المللی پس از جنگ سرد و افزایش ارتباطات اجتماعی، افزایش آگاهی های جمعی و تبادلات اجتماعی زمینه افزایش چندجانبه گرایی را افزایش می دهد. آنچه زمینه مداخله آمریکا در منطقه غرب آسیارا فراهم می سازد تلاش برای ایجاد نظم و صلح مناسب منطقه ای نیست، بلکه نوعی مداخله منفعت محور در منطقه است. این رفتار سیاست خارجی آمریکا در شرایط کنونی به واسطه نبود قدرت همتراز همچنان به پیش میرود؛ اما ممکن است در چند زمینه و حوزه، مشکلاتی را برای سیاست خارجی این کشور ایجاد کند: نخست اینکه، این کشور در بسیاری از موضوعات فراملی نظیر: مبارزه با تروریسم، تکثیر تسلیحات کشتارجمعی و جرایم سازمان یافته در عصر پس از جنگ سرد به چندجانبهگرایی نیاز دارد؛ دوم اینکه، بحث مدیریت، مباحث اقتصاد و مالیه جهانی موضوعاتی هستند که بدون روال چندجانبهگرایی امکان حل ندارند و تحریمهای اقتصادی و تروریسم اقتصادی فقط زمینه ضد سیاستهای لیبرالی موردنظر غرب را افزایش میدهند؛ سوم اینکه، کشورهای مخالف و ضعیفتر بالاخره در مقابل زیادهرویهای آمریکا دست بسته عمل نمیکنند و یکجانبهگرایی به نوعی آنها را به سمت مقاومت سوق میدهد؛ چهارم اینکه، قدرت آمریکا نامحدود نیست و منطقهگرایی یکی از راهکارهای مهمی است که در کنار ایتلاف میتواند در گرایش این ابرقدرت سرمست در شرایط کنونی، نقشهای حفاظتی و حمایتگرایانه برای کشورهای هر منطقه باشد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.