بازنمایی فضا و هویت شهری در شعر سپانلو بر اساس رویکرد نقد جغرافیایی
میشل کولو در کتاب خود درباره جغرافیای ادبی، پس از ارایه تصویری کلی از گرایش های موجود در جغرافیای ادبی، به بررسی آثار برخی از نویسندگان و شاعران قرن نوزده و بیست فرانسه می پردازد. او در این بررسی آثار نویسندگان و شعرایی را مورد نقد قرار می دهد که با دیدگاه جغرافیای ادبی همساز و هماهنگ باشند. در بستر شعر فارسی نیز محمدعلی سپانلو از جمله معدود شاعرانی است که به مقوله فضا و شهر به عنوان عنصری مهم در تصویرسازی شاعرانه توجه کرده و شهر زادگاه خود تهران را دست مایه اصلی شعرهایش قرار داده است. سپانلو شاعری تهرانی است، او اشعار خاصی در مورد تهران سروده و در سایر اشعار هم با حس بالای شاعرانه ای از زادگاه خود یاد کرده است. می توان گفت سپانلو در اشعارش نگاهی اسطوره ای به تهران دارد و از این نگاه برای بیان دردها و ناملایمات اجتماعی استفاده می کند. در این مقاله در نظر داریم با تکیه بر اندیشه های میشل کولو در باب جغرافیای ادبی و با نگاهی به پاره ای از شعرهای سپانلو به عنوان شاعری مدرن و توانا، به بررسی چگونگی انعکاس حضور تهران در شعر او و چگونگی نگاه وی به این شهر بپردازیم.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.