معناسازی در نقاشی کودکان به عنوان جلوه ای از توانش سواد دیداری ایشان
این پژوهش با هدف بررسی چگونگی انتقال معنا توسط کودکان ازطریق توانش سواد دیداری با رویکرد قوم نگاری انجام شد. به این منظور 32 کودک پسر ایرانی 6 و 7 ساله، طی شش جلسه کلاسی و حین فعالیت های یادگیری شان که شامل نقاشی بود، مورد مشاهده قرارگرفتند. نقاشی های کودکان براساس چارچوب نظری دستور دیداری کرس و ون لیوون (1996) مورد بررسی قرارگرفت. به منظور توصیف تجربیات و مشاهدات پژوهشگر هنگام شرکت در کلاس ها، یادداشت های میدانی او مورد استفاده قرارگرفت. علاوه بر آن، از توصیف کودکان از نقاشی های خودشان به عنوان مدارک تکمیلی در تحلیل استفاده شد. نتیجه بررسی ها نشان داد کودکان با استفاده از انواع منابع دیداری مانند گفتگو، متون نوشتاری، ژست ها و اشیا، به خلق معنی اندیشگانی، بینافردی و متنی پرداختند. علاوه بر این، هرچند هر نقاشی به گونه ای منحصر به فرد و براساس علایق گوناگون خلق شده بود و بافت خاصی را برای ساختارها و فرم های دیداری فراهم آورده بود، برخی ویژگی ها ازجمله استفاده از فضا و قاب بندی خطی، خط های مورب، شکل های منحنی، فرم نمایه و وضعیت مایل بدن، در معناسازی اکثر کودکان قابل مشاهده بود. یافته های این پژوهش ضمن آنکه کاربرد آموزشی و عملی دارد، می تواند معلمان و کارورزان را در جهت ارتقای سواد دیداری کودکان یاری کند.
سواد دیداری ، نقاشی ، معناسازی ، دستور دیداری ، معنای بافتی
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.