کاربرد الگوی کنشگر گرماس درتحلیل روایت شناسی جای خالی سلوچ (مطالعه موردی: «مرگان در جست و جوی سلوچ»)
گرماس یکی از نظریه پردازان نشانه- معناشناسی روایی است که الگویی جامع و جهان شمول برای تجزیه و تحلیل متون روایی به دست می دهد و با هدف دست یافتن به ژرف ساخت روایت و مطالعه ساختاری متون روایی، به تحلیل سیر منطقی حوادث و معانی درونی متن و درک پیرنگ روایت می پردازد. در تحلیل متن های روایی، الگوی کنشگر گرماس، نسبت به دیگر الگو های روایی، قابلیت انطباق بهتری برای تحلیل روایی گری متن های روایی دارد و در پی دست یافتن به کنش گفتمان است. این مقاله، با کاربرد الگوی کنشگر گرماس، به تحلیل ساختاری حکایت«مرگان در جست و جوی سلوچ» دررمان جای خالی سلوچ می پردازد و عناصری را که در شکل گیری رخدادها و آن چه هسته و پیرنگ این داستان را در گستره روایت شناسی تشکیل می دهد بررسی می کند.در این مقاله، با روشی تحلیلی- توصیفی و روش کتابخانه ای در گردآوری اطلاعات، این پرسش اساسی مطرح است که رمان جای خالی سلوچ ، تا چه میزان با نظریه نشانه- معناشناسی روایی گرماس قابل تحلیل است و براساس الگوی کنشگر گرماس، عوامل گفتمان درتولید معنا در آن کدامند؟ ازنتایج این پژوهش این است که راوی داستان «مرگان در جست و جوی سلوچ»، با ساختاری روایی و شخصیت محور، صحنه ها و رخدادهای آن را با پویایی تمام بازنمایی و به نمایش گذاشته تا عواطف و احساسات خواننده را برانگیزد و موجب پویایی شخصیت ها و عناصر درون متنی آن می شود. دراین داستان، لحن گفت و گو میان عناصر داستانی دارای اوج و فرود است و جنجال و کشمکش بر سراسر رخدادها سایه می افکند و تمام شخصیت های داستان را در مقابل یکدیگر به کنش وا می دارد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.