انسجام در ابیات مغانه ای خاقانی و حافظ براساس الگوی نظام مند هلیدی
یکی از نظریه های زبان شناسی که در عصر حاضر، در تحلیل متون ادبی به کار گرفته می شود، نظریه نقش گرای نظام مند هلیدی است. در این رویکرد، زبان، اصلی ترین وسیله انتقال فرهنگی است و هر عنصری از آن، براساس نقش معین در نظام کلی زبان معرفی می شود. این رویکرد متن محور، دارای ابزارهای مختلفی برای نشان دادن انسجام در متن برای انتقال بهتر مفاهیم ذهنی گوینده است که در این مقاله به عنوان متغیر مستقل انتخاب شده است. از طرف دیگر، در متغیر وابسته، خاقانی از جمله شاعرانی است که در لفظ و معنا و نیز در ایجاد ساختار بیرونی و درونی شعر مغانه ای، بر حافظ تاثیر گذاشته است. خاقانی یکی از مهم ترین شاعرانی است که بعد از سنایی و عطار و قبل از مولوی و حافظ، به سرودن اشعار مغانه ای اهتمام ورزیده است. حافظ در این زمینه در بین متقدمان، از خاقانی الگوگیری و تاثیرپذیری بیشتری داشته است. جامعه آماری در این پژوهش، شصت بیت از ابیات مغانه ای خاقانی و حافظ، از هرکدام سی بیت است. براساس این رویکرد، با نشان دادن میزان انسجام و بررسی عوامل ایجادکننده انسجام در این ابیات و ترسیم توزیع فراوانی و درصد آن ها، این نتیجه حاصل شد که میزان حضور ابزارهای انسجام در ابیات مغانه ای خاقانی، بیشتر از ابیات مغانه ای حافظ است.
ابزارهای انسجام ، هلیدی ، ابیات مغانه ای ، خاقانی ، حافظ
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.