طنز به مثابه صدا: مطالعه جامعه شناختی گسترش صدای عمومی در اشعار طنز دوره مشروطه
اگر صدا را توانایی بازاندیشانه کنشگران برای ارایه روایت از زندگی خود و دیگران و انتخابی مهم برای اصلاح شرایط موجود در نظر بگیریم، در این صورت شعر طنز دوره مشروطه ازنظر شکل گیری صدای عمومی و ظهور و بروز یک قالب شعری انتقادی رو به سوی جامعه، منحصربه فرد است. اینکه چرا این قالب در چنین دوره ای امکان ظهور یافت موضوع بررسی این پژوهش است. در این مقاله، با مطالعه اشعار طنز چهار شاعر مطرح مشروطه (ایرج میرزا، عارف قزوینی، فرخی یزدی و ملک الشعرای بهار)، ضمن تحلیل چگونگی بروز این صدا، بسترهای شکل گیری آن با استفاده از نظریه صدای آلبرت هیرشمن تحلیل شده است. عوامل موثر بر شکل گیری و گسترش صدای عمومی عبارت اند از: نارضایتی حاصل از مقایسه ایران با کشورهای مدرن، عدم سهولت فرصت خروج در عین ممکن بودن خروج، وجود احساس وفاداری ملی و احتمال تاثیر صدا به دلیل ضعف حاکمیت. درحالی که صدای عمومی دوره مشروطه در نقد فرهنگ عمومی، صریح و فاصله گذارانه است، این امر در نقد سیاست (شاه، اهالی سیاست و استعمار) تا حدی به صدای مورب نیل کرده است. طنز مشروطه فارغ از صحت محتوای آن، قالبی درخشان برای تجلی صدای افقی جمعی بوده که زمینه ساز شکل گیری هویت های سیاسی جمعی و بالطبع، صدای عمودی خطاب به صاحبان قدرت شده است.
طنز ، صدای عمومی ، شعر مشروطه ، هیرشمن
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.