رابطه خودتنظیمی و مدیریت زمان با اهمال کاری تحصیلی در بین دانش آموزان دوره متوسطه دوم
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه خودتنظیمی و مدیریت زمان با اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان مشغول به تحصیل دولتی و غیردولتی شهر بناب در سال تحصیلی 96-95 تعداد 3635 نفر بودند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان 346 نفر از آن ها با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های اهمال کاری تحصیلی سولمون وراثبلوم، پرسشنامه خودتنظیمی در یادگیری بوفاردو همکاران و پرسشنامه مدیریت زمان ترومن و هارتلی استفاده گردید. داده ها با استفاده از آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چندگانه و تحلیل واریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که بین خودتنظیمی با اهمال کاری تحصیلی رابطه منفی و معناداری وجود دارد. همچنین بین مدیریت زمان با اهمال کاری تحصیلی رابطه منفی و معنی داری وجود دارد (01/0>P). نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد که در مولفه های خودتنظیمی تنها مولفه ی شناختی به عنوان یک پیش بین معنادار می تواند اهمال کاری تحصیلی را پیش بینی نماید و ضرایب رگرسیون مولفه ی فراشناختی معنادار نبود. همچنین نتایج نشان داد که در بین مولفه های مدیریت زمان تنها مولفه ی برنامه ریزی بلندمدت به عنوان یک پیش بین معنادار می تواند اهمال کاری را پیش بینی کند و ضریب رگرسیون مولفه ی برنامه ریزی کوتاه مدت معنادار نبود. بنابراین، در زمینه ی اهمال کاری دانش آموزان، این دو متغیر بایستی مورد توجه قرار گیرد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.