جریان های ایدئولوژیک مبنای موثر بر سیاست جنایی تقنینی افغانستان
اندیشه های حاکم و عقاید آرمانی همواره مولد ایدیولوژی های خاص در جوامع هدف بوده است. تداوم این ایدیولوژی موجب تحرک و خصیصه جاری بودن را در آن می افزاید. این واژه در سه قرن اخیر، تحت نفوذ اندیشه های متفکران عصر خود، پویایی خاصی را در زیستگاه بشر ایجاد کرده است. جریان های ایدیولوژیک مبنای لیبرالیسم و مارکسیسم با وصف تقابل گرایی در خصوص مفهوم عدالت و آزادی های فردی، از زمره ایدیولوژی های دخیل بر سیاست های کلی جوامع بشری عموما و سیاست جنایی خصوصا بوده است. سیاست جنایی به مثابه یک فن و هنر مبارزه با پدیده مجرمانه در افغانستان نیز تحت نفوذ این دو ایدیولوژی قرار داشته است. این کشور، در زمان حکومت های داوود خان، ببرک کارمل، حفیظ امین و دکتر نجیب، بر اثر نفوذ جریان مارکسیستی از کانال کشورهایی چون شوروی سابق، چین و ایران دارای سیاست جنایی تقنینی خاص خود بود؛ اما نتوانست از قابلیت اعتبار برخوردار باشد. افغانستان از تجربه تام گرایی نیز به نصیب نماند؛ لذا نقطه اوج تام گرایی را در ظهور طالبان و قوانین متحجر گونه آن ظاهر شد و اکنون نیز کم و بیش وجود دارد. ظهور ایدیولوژی طالبانیسم نتیجه ناکامی مجاهدین در گفتمان اسلام گرایی سیاسی بر سر قدرت و تقسیم آن بود. افغانستان از تاثیرات جریان لیبرالیسم غربی بر سیاست جنایی تقنینی خود نیز بی بهره نبود و در مدت حکومت امان اله خان،(1929- 1919)، دهه دموکراسی(1973- 1963) و آغاز حکومت انتقالی در سال 1382 به ریاست حامدکرزای، پایبندی تقنینی خود را نسبت به اصول جریان فوق نشان داد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.