بررسی فقهی حقوقی اهدای اعضای نوزادان آنانسفال
پیوند اعضاء یکی از دستاوردهای علم پزشکی است که پس از فتح قلههای آن نوبت به بررسی چالشهای جدید، نظیر دستیابی به منابع جدید برای رفع کمبود اعضا بالاخص برای کودکان رسید. پس از به اجماع رسیدن دانشمندان در مورد پیوند اعضای غیر حیاتی و پیوند اعضای مبتلایان به مرگ مغزی، پیشنهاد جدیدی در دنیای پزشکی مبنی بر استفاده از نوزادان آنانسفال به عنوان منبع جدیدی برای پیوند ارایه گردید. آنانسفالی یکی از ناهنجاریهای جنینی است که بر اثر نقص بسته شدن لوله عصبی در ناحیه سر جنین ایجاد میشود. مبتلایان به این اختلال اغلب قبل از تولد میمیرند و نوزادانی هم که زنده متولد میشوند فاقد هوشیاری هستند و در چند ساعت اول پس از تولد، میمیرند. در این پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال هستیم که آیا اهدای اعضای چنین نوزادانی با مبانی فقهی و حقوقی جامعه ما سازگار است یا خیر.
در نگارش مقاله حاضر، با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی، پس از بیان ادله موافقین این نظریه، به واکاوی آن بر اساس متون فقهی - حقوقی پرداخته میشود.
هرچند برخی از اندیشمندان غربی، از طریق استدلال به ادلهای نظیر شباهت این بیماران به مرگ مغزی و وجود اعلام رضایت والدین، موافق این نظریه هستند، لیکن به هریک از این دلایل ایراداتی وارد است که منجر به رد نظریه فوق میشود. پس از تبیین دلایل موافقین و نقد آن، به ارایه پیشنهادی جایگزین که موافق با مبانی فقهی و اخلاقی جامعه باشد، پرداخته میشود. مطابق این پیشنهاد، با وجود اذن والدین، نباید درخصوص اهدای اعضای غیر رییسه نوزادان مبتلا به آنانسفالی محدودیتی وجود داشته باشد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.