مقام بساطت، نقطه عطف حکمت متعالیه و عرفان ابن عربی در مواجهه با بحث صفات الهی
دو نظریه عینیت صفات با ذات از سوی صدرالدین و نفی صفات از ذات از جانب ابن عربی، دو رهیافت موازی و مطرح دربارهنسبت صفات الهی با ذات اند. امام خمینی در آثار فلسفی و عرفانی دو تلقی را صایب می داند و به تبیین هر یک می پردازد. هدف تحقیق پیش رو، مقایسه نسبت دو نظریه با هم و جستجوی ریشه اختلاف آنها با ملاحظات ترمینولوژیک و آنتولوژیک بود.
اینتحقیق کیفی به روش تحلیلی- توصیفی انجام شده است.
دو نظریه به یک نسبت، درست و هماهنگ با قواعد و مفروضات نظام فکری خود بوده، از نظر کاربرد وحدت تشکیکی در زبان برهان و وحدت شخصی در بیان تجارب عرفانی، هر دو رهیافت مقبول امام خمینی می باشند.
در مکتب وحدت تشکیکی، واجب الوجود، بسیط الحقیقه و حقیقت ساری در تمام مراتب امکانی و متحد با صفات کمالی آنهاست و در مکتب وحدت شخصی، مقام بسیط، صادر اول و مشیت است که ساری در مراتب امکانی و متحد با صفات کمالی آنهاست. حقایق مندمج در واجب الوجود، «مفاتیح غیب» یا «جواهر اسما» و متباین با صفات امکانی و همچون ذات الهی، در پرده غیب و خارج از دسترس معرفت بشراست.
ذات غیبی ، بساطت ، صفات الهی ، واجب الوجود
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.