ارزیابی تغییرات فلورسانس کلروفیل و میزان زیست توده پایه ها و هیبریدهای بین گونه ای جنس پسته (P. vera × P. integerrima) به منظور دستیابی به پایه های متحمل به خشکی
در پژوهش حاضر تکنیک فلورسانس کلروفیل به عنوان یک ابزار غیرتخریبی با هدف مقایسه میزان تحمل به خشکی پایه ها برای تخمین کارکرد فتوسیستم II به کار گرفته شد. این پژوهش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تکرار به صورت گلدانی در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان به اجرا در آمد. فاکتورهای آزمایش شامل 10 پایه پسته احمد آقایی، اکبری، سرخه حسینی، گرمه، فندقی و هیبرید بین گونه ای (احمد آقایی × اینتگریما، اکبری × اینتگریما، سرخه حسینی × اینتگریما، گرمه × اینتگریما و فندقی × اینتگریما) و سه سطح خشکی شامل شاهد (ظرفیت زراعی)، تنش ملایم (65 درصد ظرفیت زراعی) و تنش شدید (30 درصد ظرفیت زراعی) بودند که 84 روز در دانهال های سه ماهه پسته اعمال شدند. نتایج نشان داد که با افزایش سطوح خشکی میزان فلورسانس بیشینه (Fm)، فلورسانس متغیر (Fv)، حداکثر کارایی فتوسیستم II (FV/Fm) و زیست توده دانهال ها کاهش و فلورسانس کمینه (F0) افزایش یافت. بیش ترین میزان این شاخص ها به جز شاخص F0 در تیمار شاهد مشاهده شد و تفاوت معنی داری با تنش شدید داشت. بر اساس نتایج، پاسخ های فیزیولوژیکی متفاوتی در پاسخ به تنش های اعمال شده بین پایه ها مشاهده شد. پایه های هیبرید سرخه حسینی × اینتگریما، احمد آقایی × اینتگریما و اکبری × اینتگریما بالاترین و پایه فندقی کم ترین عملکرد کوانتومی (فتوسیستم II) را نسبت به سایر پایه ها نشان دادند. از نظر میزان وزن تر و خشک ساقه، ریشه و برگ نیز پایه های هیبرید سرخه حسینی × اینتگریما، احمد آقایی × اینتگریما و اکبری × اینتگریما کمتر تحت تاثیر خشکی قرار گرفتند. بر اساس نتایج پژوهش حاضر به نظر می رسد بتوان از این سه پایه به عنوان پایه های حاوی ژن های متحمل به خشکی برای اصلاح ارقام با پتانسیل عملکرد بالا در مناطق خشک استفاده کرد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.