راهبرد سیاسی و امنیتی اسرائیل در قبال بحران سوریه
در یکی از خونبارترین تحولات خاورمیانه، از سال 2011 بحرانی سخت سوریه و منطقه را درگیر خود نموده است. در این میان هر کدام از بازیگران منطقه ای و یا قدرت های فرامنطقه ای به فراخور وزن و جایگاه و همچنین به تناسب منافع و ملاحظات خود در این بحران مداخله، نقش آفرینی و یا حداقل اعلام موضع نموده اند، اما اسراییل به عنوان یک بازیگر منطقه ای و یک همسایه اشغالگر برای سوریه در فضایی غبارآلود از خود واکنش روشنی نشان نداده و از ایفای نقش مستقیم در این بحران خودداری نموده است. این مقاله درصدد است تا با بررسی راهبرد سیاسی امنیتی اسراییل در قبال بحران سوریه دلایل و عوامل موثر بر این سیاست را شناسایی نموده و راهبردها و تاکتیک های اتخاذ شده توسط این رژیم را مطالعه نماید. برای بررسی این موضوع نظریه ریالیسم تدافعی به عنوان چارچوب نظری مورد توجه قرار گرفته و برای آزمون فرضیه از روش تبیینی- تحلیلی بهره برده و با استفاده از ابزار فیش برداری، اسناد و منابع کتابخانه ای و اینترنتی و مکتوبات موجود این فرضیه به اثبات رسیده که با استخدام عقلایت استراتژیک، راهبرد اسراییل، انتظار، اجرای سیاست همسایه خوب، تغییر تاکتیک اشغال زمین به گسترش مناطق بافر، ایتلاف غیررسمی منطقه ای علیه ایران و واکنش محدود و موضعی در قبال نقض خطوط قرمز خود در جهت حفظ امنیت شهروندان و منافع ملی خویش است.
اسرائیل ، سوریه ، ایران ، دکترین آیزنکوت ، استراتژی مبام
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.