تحلیل چالش های سازمان های مردم نهاد (سمن های) زیست محیطی در ایران با نظریه جامعه منشوری ریگز
امروزه، سازمانهای غیردولتی [1] (NGO)به طور فزایندهای در کنار دولت در فرآیندهای توسعه به ذینفعانی مهم تبدیل شدهاند. با افزایش مشکلات محیط زیست در ابعاد مختلف آن در ایران، سازمانهای مردمنهاد (سمن) زیست محیطی نیز گسترش یافتهاند. این مقاله با روشی توصیفی _ تبیینی تلاش دارد بررسی نسبتا جامعی از مشکلات این نهادها در کشور ارایه داده و نتایج آن را با نظریه جامعه منشوری ریگز [2] تحلیل نماید. جمعآوری اطلاعات به صورت اسنادی و پیمایشی در قالب پرسشنامهای با هفت بعد و 45 گویه بوده است. نتایج نشان میدهد بیشترین مشکلات در رابطهی سمنها با نهادهای دولتی و عمومی و پس از آن در ابعاد قانونی، ساختاری و مدیریتی میباشد. نتایج تحلیل عاملی نیز نشان داد که ابعاد نامبرده شده بیشترین میزان واریانس متغیرهای پژوهش را تبیین میکنند. از سوی دیگر مشکلات گفته شده، در درون سمنها و بین سمنها نیز مشکلاتی را به وجود آورده است که نتوانستهاند آنگونه که باید، در راستای اهداف خود گام بردارند و درگیر مسایل درونی خود نیز شدهاند. با توجه به سه ویژگی اصلی نظریه جوامع منشوری ریگز (ناهمگنی، فرمگرایی و تداخل عملکردی) و مشکلات سمنهای زیست محیطی میتوان گفت که در کشورهایی که با ضعف تاریخی شاخصهای مردمسالارانه و ساختار بسیط و متمرکز سیاسی مواجه هستند، اساسا وجود سازمانهای غیردولتی، خوشایند چنین ساختارهایی نیست. از این رو قوانین و مقررات و نیز ساختار دولتی و سازمانی حمایت چندانی از شکلگیری، تقویت و توسعه این تشکلها انجام نمیدهند. از سوی دیگر وقتی ساختارهای قانونی حمایت کافی از فعالیت سمنها نداشته باشند و مسیرهای قانونی مشخص در فرایند فعالیت این نهادها وجود نداشته باشد، اعمال سلیقه از سوی افراد در دستگاههای دولتی افزایش پیدا میکند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.