تلفیق «قانون الهی» و «قانون طبیعی» در فلسفه آکویینی و پیامد آن برای عرفی شدن سیاست
مباحث در باب نسبت «قانون الهی و قانون طبیعی» در بستر مباحث عقل و وحی، در جهان مسیحی تاریخی به قدمت قرون وسطی دارد. توماس قدیس یکی از متالهینی بود که در اواخر قرون وسطی، موضعی متفاوت نسبت به مواضع پیشین در باب نسبت قانون الهی و قانون طبیعی گرفت. به گونهای که بستر فکری آکوییناس تا زمانه او، دو گروه عمده را در بر میگرفت که به شکل متعارض، گروه نخست قایل به برتری وحی و به تبع آن قانون الهی بر عقل و گروه دوم قایل به برتری عقل بر وحی و همچنین قانون طبیعی بودند. آکوییناس در این زمینه با وارد کردن فلسفه ارسطو، موضع سومی اتخاذ کرد که تلاش داشت تا نوعی «هماهنگی» میان عقل و وحی برقرار سازد و در حوزه حکمت عملی نیز این هماهنگی را در شکل تلفیق قانون الهی و قانون طبیعی دنبال کرد. این نوآوری آکوییناس نتایج خود را در حوزه سیاست با محوریت دولت و قانون نشان داد که آن عرفی شدن سیاست بود. ازهمینرو، ما با بهره گرفتن از روش «متن- زمینه محور» کوینتین اسکینر، فلسفه سیاسی آکوییناس را در زمینه فکری آن مورد مطالعه قرار میدهیم.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.