نقش واسطه ای سبک دلبستگی و طرحواره های ناسازگار اولیه در ارتباط بین بدرفتاری در کودکی با اختلال سلوک
اختلال سلوک شامل رفتارهای پایداری است که ویژگی آن نقص قوانین و مقررات اجتماعی و آسیب به کودکان است. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای سبک دلبستگی و طرحواره های ناسازگار اولیه در ارتباط بین بدرفتاری در کودکی با اختلال سلوک نوجوانی بود.
روش این تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه ی آماری شامل کلیه ی نوجوانان مبتلا به اختلال سلوک نوجوانی استان همدان در سال 1398 بودند که تعداد 300 نوجوان مراجعه کننده به کلینیک های روانشناختی همدان بر اساس روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. آزمودنی ها به پرسشنامه های طرحواره ی یانگ (2005)، مقیاس آسیب و سو استفاده از کودک پیترس، اسکیم و لیلیفلد (2006)، مقیاس بازنگری شده ی تجارب روابط نزدیک فرالی و والورورنل (2016) و پرسشنامه ی علایم مرضی کودکان بیرشک (1394) پاسخ دادند. نمرات آزمودنی ها با استفاده از آمار توصیفی، استنباطی و مدل معادلات ساختاری تحلیل شد.
اثر غیرمستقیم سبک دلبستگی، طرحواره های عملکرد مختل و طرحواره های طرد و بریدگی در رابطه بین بدرفتاری در کودکی و اختلال سلوک به ترتیب 0/36، 0/19و 0/14به دست آمد که در سطح P<0/01 معنادار بودند. نتایج نهایی مدل نشان داد سبک دلبستگی اضطرابی و طرحواره های ناسازگار اولیه در ارتباط بین بدرفتاری در کودکی با اختلال سلوک نوجوانی نقش واسطه ای دارند (0/0< p).
بر اساس نتایج به دست آمده، بسیاری از نوجوانان در واقع قربانیان بد رفتاری در کودکی می باشند. در پی آن سبک دلبستگی و طرحواره های ناسازگار از فرآیندهای رشدی اولیه ای هستند که می توانند متاثر از بد رفتاری با کودکان باشند. بنابراین، استفاده از اطلاعات چندگانه که وضعیت اختلال سلوک و چگونگی تاثیر عوامل اجتماعی و بدرفتاری در کودکی، طرحواره های ناسازگار، سبک های دلبستگی به صورت عینی تر را نشان دهد، پیشنهاد می گردد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.