نقد و بررسی روش تطبیقی ماسون-اورسل
روش تطبیقی ماسون−اورسل مبتنی بر دوگانه زمینه / واقعیت است. او اندیشه های فلسفی را همچون یک واقعیت و داده ای در نظر می گیرد که باید در زمینه و بستری که در آن به ثمر نشسته، بارور شده و تکامل یافته مورد توجه قرار گیرند. ماسون−اورسل در این دوگانه زمینه / واقعیت اولویت را به زمینه و بافت می دهد و بدین ترتیب بر اهمیت و نقش زمینه و تاریخی دیدن اندیشه ها تاکید بسیار دارد. او از موج نخست پوزیتیویسم به ویژه امیل دورکیم تاثیر پذیرفت و بر مولفه هایی همچون تاریخی گری و مقایسه اندیشه ها براساس زمینه و زمانه شکل گیری آنها، اومانیسم و در نظر گرفتن همه انسان ها و همه گونه های تفکر، ملاحظه اندیشه های فلسفی همچون داده و واقعیت، دخالت ندادن پیش فرض ها و تاکید بر این نکته اصرار می کند که فلسفه حقیقی همان فلسفه تطبیقی است. هر چند از منظرهای مختلف می توان روش تطبیقی اورسل را به چالش کشید، در مقاله حاضر تنها از نگاه هیدن وایت به فراتاریخ و ساختارگراهایی که کمر همت به واسازی دوگانه های تفکر غربی از جمله دوگانه زمینه / واقعیت بسته اند و نیز از دیدگاه کوینتین اسکینر به عنوان منتقد قرایت زمینه ای به نقد دیدگاه ماسون−اورسل خواهیم پرداخت. در عین حال نگارنده به اختصار توضیح داده که نقد کربن، ایزوتسو و ادوارد سعید بر ماسون−اورسل وارد نیست.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.