ضرورت تعامل متافیزیک و علوم
مقاله ی حاضر تاملی در تعامل متافیزیک و علوم است. با نظر به اینکه در دوره ی سنتی 3 متافیزیک وعلوم، که مثال آن در نظام متافیزیکی و علم ارسطویی فعلیت داشت، در تعامل بودند. اما این تعاملدر دوره ی جدید 4 و با ظهور انقلاب علمی خاصه علم کلاسیک سده ی هفدهم و ه ج دهم آرام آرامسست شد. در سده ی نوزدهم با ظهور فلسفه تحصلی 5 متافیزیک معناداری 6 خود را از دست داد وتعاطی بدان خارج از حوزه ی شناخت 7 و در قلمرو سلایق، امیال و عواطف قرارگرفت . در سده یبیستم نیز فلسفه ها و نظا مهای متافیزیکی در معنای سنتی خود از هدایت علوم بازماندند و با طرحمسایل فنی در حوز هی زبان و منطق گونهای استقلال از علوم بدست آوردند. گرچه این استقلال ازمتافیزیک و فلسفه در مقابل علم - فن 8 حمایت کرد اما در این میان متافیزیک نقش اصلی دیگرخود یعنی طرح معقولیت 9 در حوزه علوم را نیز از دست داد. گفتار حاضر بعد از مقدمه ای کوتاه بهتبیین مساله میپردازد و تذکر به تعاطی بدین مقوله را نه یک مساله فنی آکادمیکی بلکه مساله ایمربوط به حیات انسان میداند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.