بررسی کیفی راهبردهای موثر بر انطباق پذیری در فرآیند سازگاری پس از طلاق: دانش مبتنی بر تجربه زنان مطلقه
طلاق برای بسیاری از زنان به معنای رویارویی با فشار روانی مفرط و بی ثباتی هیجانی است. برای مقابله با چالش های پس از طلاق، لازم است زنان مطلقه با استفاده از راهبردهای مختلف از مقاومت بیشتری برخوردار شوند. تقریبا تمامی پژوهش های انجام شده در ایران با موضوع زندگی پس از طلاق به فرآیند سازگاری پرداخته اند و انطباق پذیری به عنوان دروازه ورودی سازگاری کمتر مورد توجه بوده است.
پژوهش حاضر با هدف کشف راهبردهای موثر در فرآیند انطباق پذیری در خلال سازگاری پس از طلاق در زنان مطلقه انجام شد.
این پژوهش با رویکرد کیفی و روش نظریه زمینه ای در سال های 1399 و 1400 در شهر تهران انجام شد. جامعه یا میدان مورد مطالعه این پژوهش، شامل تمامی زنان مطلقه شهر تهران در سال 1399 بود که حداقل 3 سال از طلاق قانونی آنها سپری شده باشد (که فرصت و تجربه مواجهه با چالش های زندگی پس از طلاق و امکان ورود به فرایند انطباق پس از طلاق را کسب کرده باشند)، نمونه پژوهش با انتخاب 12 زن مطلقه با بهره گیری از نمونه گیری گلوله برفی به حد اشباع رسید. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. مصاحبه ها با استفاده از روش نظام مند کوربین و استراوس مورد تحلیل قرار گرفتند.
تحلیل تجارب مشارکت کنندگان، منجر به شناسایی 7 مقوله اصلی ساخت هویتی تازه، تعامل با طلاق، مدیریت چالش های پس از طلاق، درگیر شدن در فعالیت های اجتماعی (تاثیرات محیطی)، ضربه گیرها (عوامل محافظت کننده)، مقابله های معنوی - مذهبی و کنار آمدن با عوامل خارج از کنترل شد.
نتایج نشان داد بهره گیری زنان مطلقه از عوامل درونی و بیرونی می تواند به انطباق پذیری با زندگی پس از طلاق و قرار گرقتن آنان در مسیر سازگاری کمک کند. فهم دانش مبتنی بر تجربه زنان مطلقه از پیامدهای پس از طلاق و نحوه انطباق با آن، به گونه ای که در مطالعه حاضر آمده است، می تواند به زنان مطلقه، مشاوران و درمانگران درگیر در این حوزه برای تصمیم گیری و مداخلات مبتنی بر جنسیت کمک کند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.