بررسی تاثیر قصص قرآنی انبیای اولوالعزم بر نخستین آثار فارسی عرفانی- تعلیمی
در بخش قابل توجهی از تالیفات عرفانی که به منظور تعلیم مبانی عرفان نوشته شده، نویسندگان، برای تبیین دیدگاههای خود از قصص قرآنی استفاده کردهاند. این پژوهش با نظر به این مهم، به روش کتابخانه ای به بررسی کارکرد داستان های قرآنی پیامبران اولوالعزم، در پنج اثر مهم عرفانی فارسی پرداخته و نشان می دهد که داستان میقات حضرت موسی(ع) بالاترین بسامد را در شرح دیدگاه ها و اصطلاحات عرفانی دارد و در اکثر موارد نیز در تقابل با معراج حضرت محمد(ص) مطرح شده است. این قصه به سبب تبیین اهمیت پیر و اطاعت بیچون و چرا از وی کاربرد فراوان داشته است. پس از آن، داستان حضرت ابراهیم به منظور تشریح اصطلاحات تسلیم، جمع، مشاهده، طلب، شوق و... در هر پنج اثر نمود یافته. داستان معراج حضرت محمد(ص) در دو کتاب «رساله قشیریه» و «عبهر العاشقین» مورد توجه قرار گرفته و داستان حضرت عیسی تنها در «عبهر العاشقین» به منظور تبیین مساله لقاء الله مطرح شده که مقاله حاضر به تفصیل به هر یک از آن ها می پردازد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.