رابطه انسان و خدا مبتنی بر مفهوم سازی ابن سینا از واجب الوجود و مقایسه آن با قرآن
در فلسفه ابن سینا خدا مفهومی کلی است به این معنا که واجب الوجود در عرض سایر موجودات و همسان و هم ردیف با آن ها نیست. لذا با اسناد هرگونه وصف یا ویژگی که مستلزم هم عرض قرار دادن واجب الوجود در کنار سایر موجودات باشد مخالف است. او عالی است که به انسان سافل توجه ندارد لذا فارغ از انسان، امیال و احساسات اوست از سوی دیگر انسان نیز از خدا تهی است و با واسطه می تواند او را بشناسد وحتی انسان اموری مانند عبادت و مناجات را به این دلیل انجام می دهد که قصد شباهت به عالی را دارد. ابن سینا علی رغم آنکه همواره خدای اسلام و قرآن را پیش رو داشته است اما تنها به جنبه قدسیت و تعالی خداوند توجه کرده است و به تعامل بین خدا و انسان توجه اندکی نشان داده است لذا خدا تاثیر گذاری مستقیم در زندگی انسان ندارد، ارتباط تاریخی بین خدا و انسان وجود ندارد و مداخله خدا در عالم توسط عقول انجام می شود. بر خلاف خدای قرآن که علی رغم اینکه خدا در راس یا کانون هستی، برترین حقیقت ماورای طبیعی، مسلط و محیط به همه هستی و تدبیر و اداره هستی به دست اوست. بر این اساس، وجود خدا در مقام خالق، مالک حقیقی و مدبر آسمان ها و زمین، امری تردید ناپذیر است اما شخصی که به انسان توجه و لطف دارد؛ دست یافتنی است؛ انسان با او ارتباط برقرار می کند؛ منجی انسان از ضلالت و گمراهی به نور و هدایت است؛ پاداش دهنده و کیفر دهنده است؛ همه انسان ها را در روز معاد گرد می آورد؛ نیکوکاران را پاداش، و بدان را کیفر می دهد.
خدا ، واجب الوجود ، انسان ، قرآن ، ابن سینا
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.