کارکردهای «عرف» در استنباط احکام دینی و تاثیر آن بر زندگی معنوی در عصر جدید
احکام دینی در فقه شیعی از منابع چهارگانه قرآن، سنت، عقل و اجماع استنباط می شود؛ اما در کنار این منابع، مبانی مانند عرف نیز بیان شده است. بر این اساس، این سوال مطرح می شود که «عرف و ارتکازات در عرف چه نقشی در فهم و استنباط احکام دینی دارند؟ این مقاله در پی پاسخگویی به این پرسش بود و کوشید به بررسی و تحلیل کارکردهای عرف در فهم و استنباط احکام دینی بپردازد. فرضیه تحقیق این بود که عرف و ارتکازات در عرف در فهم ادله دینی و موضوعیت مترتب بر آن از قانون عرفی برای اسناد شرعی، اثبات یا نفی برخی حقوق و سایر مواردی که مورد استفاده حقوقدانان قرار می گیرد، در فرایند استنباط استفاده می کند.
روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است. یکی از یافته های پژوهش حاضر این است که اکثر علمای فقه و حقوق اسلامی بین این دو مبنا تمایز قایل نشده اند. اما درست تر آن است که حقوق عام از مقوله امر عینی در زندگی عملی افراد تلقی می شود، اما ارتکازات در حقوق عادی از مقوله امر ذهنی هستند.
حضور عرف در صحنه استنباط باعث می شود مسلمان معاصر متوجه شود که احکام دینی بر اساس فهم عرفی و واقعیات و نیازهای محسوس است و بنابراین در زندگی معنوی انسان بیشتر از احکام اطاعت می کند و برنامه الهی و معنوی اسلام را خواهد داشت و معنویت انسان را تقویت می کند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.