نقش گرایش به تفکرانتقادی و خودکارآمدی تحصیلی در پذیرش یادگیری الکترونیکی دانش آموزان پسر پایه دهم رشته های تجربی و ریاضی
با توجه به اهمیت روزافزون استفاده از فن آوریهای جدید به خصوص در حوزه آموزشی و ضرورت یادگیری هرچه بیشتر افراد جامعه و بخصوص دانش آموزان به استفاده از یادگیری الکترونیکی، این پژوهش با هدف بررسی نقش گرایش به تفکرانتقادی و خودکارآمدی تحصیلی در پذیرش یادگیری الکترونیکی در بین دانش آموزان انجام شد. پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی پیمایشی بود، جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه دهم رشته های تجربی و ریاضی شهر مشهد به تعداد 1289 نفر بود که با استفاده از شیوه نمونه گیری خوشه ای، بر طبق جدول مورگان، نمونه ای با حجم 289 نفر انتخاب شد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه های خودکارآمدی دانش آموز جینگ و مورگان (1999)، گرایش به تفکر انتقادی ریکتس (2003) و پرسشنامه پذیرش یادگیری الکترونیکی دیویس و باگوزی(1989) بود این پرسش نامه ها دارای روایی و پایایی معتر می باشد. برای آزمون فرضیه ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام با استفاده از نرم افزار spss نسخه 20 استفاده شد. برای آزمون این سوال پژوهشی که آیا گرایش به تفکرانتقادی و خودکارآمدی تحصیلی در پذیرش یادگیری الکترونیکی دانش آموزان پسر پایه دهم رشته های تجربی و ریاضی نقش دارد؟ یافته های پژوهش نشان داد گرایش به تفکر انتقادی و خودکارآمدی تحصیلی پیش بینی کننده معناداری برای پذیرش یادگیری الکترونیکی در دانش آموزان می باشند. متغیر گرایش به تفکرانتقادی به صورت معنادار و با توجه به ضریب استاندارد بتا، سهم 0.267 در میزان پذیرش یادگیری الکترونیکی دارد که می تواند به عنوان متغیر پیشبین مورد استفاده قرار گیرد
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.