پیشرفت یا کامیابی علم از دیدگاه فلسفه علم: ضرورت تغییر رویکرد از فعالیت علمی به پیشرفت علمی
هدف این مقاله تحلیل دیدگاه های مختلف درباره پیشرفت علم و نقدهای وارده بر هر یک و تبیین ضرورت تغییر رویکرد از فعالیت علمی به پیشرفت علمی است.
پژوهش حاضر از حیث ماهیت، نظری فلسفی و از نظر روش قیاسی و استنتاجی است. با استفاده از این روش نظریه ها و آراء صاحب نظران در باب پیشرفت علم واکاوی و توصیف شده و به کمک قیاس نتایجی استنتاج شده است.
در باب پیشرفت علم سه رویکرد وجود دارد: رویکرد معرفتی، رویکرد معنایی و رویکرد عملکردی درونی. هر یک از این رویکردها حکایت های متفاوتی از پیشرفت علم عرضه می دارند. در دیدگاه معرفتی یا رویکرد سنتی، پیشرفت علم تجمع یا انباشتی از باورهای علمی واقعی است. بر انباشتگی خطی دانش و ابقاء نظریه های علمی تاکید می شود. در رویکرد معنایی، ریالیست ها توفیق علم را حاصل صدق تقریبی، صدق نمایی، ارجاع عبارات اصیل یا ترکیبی از این امور می دانند و بر ایده همگرایی، انباشتگی و انطباق در علم پای می فشارند. رویکرد عملکردی درون گرا و مسیله محور است و پیشرفت علم را حاصل انقلاب های علمی می داند. طرفداران این رویکرد یا پساریالیست ها، نسبی گرا هستند. این نسبی گرایان متهمند که موضع آنها به نسبی بودن منجر می شود و اعتبار و قدرت روش علمی را برای مبارزه یا مواجهه با باورهای دیگر تضعیف می کند؛ به علاوه به خاطر خصلت سرنگون کننده انقلاب، هیچ انباشت علمی وجود ندارد. در مقابل ریالیست ها که اعتقادی به تغییرات انقلابی در نظریه های علمی ندارند، معتقدند که در اثر به وجود آمدن اصلاح تدریجی نظریه ها، علم رشد می یابد.
علیرغم تفاوت در نظریه ها، هر سه رویکرد پیشرفت علم را پیشرفت شناختی می دانند، نه تولید نوشتارگان یا تولید اطلاعات علمی (کتاب، مقاله). حرکت در مسیر علم باید شکوفایی ابعاد مختلف توسعه را فراهم آورد. پیشنهاد پژوهش آن است که مفهوم پیشرفت علم یا پیشرفت شناخت در قالب «اصل کانتی اشاعه سوال» قابل توجیه است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.