تداعی
نور در یک شعاع محدود بر حیاط چهار ضلعی که گاهی من اول آنم و گاهی آخر آن روی زمین فرو می پاشد. پشه ها گرد حباب نورانی قیقاج می روند و سیاهی شب هر جا که بخواهد خودش را کشیده است. نگاهم را بر کف پوش سیاه ترک خورده می دوزم و خودم را بالا و پایین می برم. نور باریکی از نورافکن های محوطه روبرویی بر شانه دو سربازی که مقابل درب ورودی ایستاده اند به هر طرف رفته است. یکی توی اتاقک شیشه ای نگهبانی، پست می دهد و دیگری با بی سیم لابلای ده انگشتش مدام ور می رود. نفر سوم هر کجا که می روم دنبال من می آید.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.