واکاوی نسبت «اشیاء» و «انسان» در فرم معماری از دیدگاه هستی شناسی ابژه محور؛ مطالعه موردی: خانه های مکعبی و پردیس ملت
معماری، همانند سایر هنرها، همواره مورد توجه نحله های فلسفی و فکری بوده است؛ گاه به عنوان مصداق و گاه جزیی از یک نظام فلسفی. یکی از جریان های فلسفی معاصر که به معماری توجه ویژه ای داشته، شاخه هستی شناسی ابژه محور است، که در ادامه نظریات هایدگر تدوین شده است. این مقاله قصد دارد براساس دیدگاه فلسفی هستی شناسی ابژه محور نسبت بین اشیاء و انسان را تحلیل کرده و سپس نقش فرم معماری را در بازتاب هر چه بهتر این نسبت معرفی نماید. برای تحلیل های دقیق تر از مصداق های ایرانی (پردیس ملت) و غربی (خانه های مکعبی) بهره می برد. روش تحقیق توصیفی تحلیلی است و همراه با تحلیل های نظری از مصداق های منطبق استفاده شده است. نتایج مطالعه نشان دادند طبق نظریه هستی شناسی ابژه محور بین اشیاء روابط نظام مندی وجود دارد که نه تنها آنها را نامریی کرده است، بلکه انسان را نیز تابع این روابط قرار داده است و انسان تنها با تجربه تخیل ورزانه می تواند درباره اشیاء به شناخت برسد. تجربه ای که در روابط پیشین تنش ایجاد کند این تجربه زمانی اتفاق می افتد که اشیاء پیرامون در فرمی برخاسته از حقایق نو، دور هم گردآمده باشند. در این فرم نباید به تناسبات زیباشناسی و عملکردها توجه چندانی کرد، بلکه تنها آنچه اهمیت دارد برساختن فضایی است که انسان را با هستی اشیاء مواجه کند. معماری شایسته ترین گونه هنری برای خلق چنین فرمی است. از دیدگاه هستی شناسی ابژه محور معماری از طریق «محسوسیت فرم در شکل پذیری»، «توانایی انتخاب دگرسانی ها»، «تولید روش های عقل ورزی امروزین» و همین طور «توانایی تولید، مهار و فهم جنبه بنیادینی از قضاوت و تحلیل در معماری» ما را به تجربه تخیل ورزانه خواهد رساند.
هستی شناسی ابژه محور ، معماری ، انسان ، اشیاء ، فرم
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.