روشنفکران و جامعه سیاسی در دوران پهلوی؛ شکست لویاتان برساخته جامعه روشنفکری و وقوع انقلاب اسلامی
به عقیده گرامشی، اجرای موفقیت آمیز تصمیمات، سیاست های کلان و راهبردهای هر نظام سیاسی به ماهیت دولت (جامعه مدنی و جامعه سیاسی) بستگی دارد. اگر جامعه سیاسی برآمده از جامعه مدنی نباشد، تصمیمات و سیاست گذاری ها یا اجرایی نمی شود و یا در صورت اجرا مستلزم صرف هزینه های بسیار، مقاومت افراد جامعه و درنهایت توسل به زور خواهدبود. دراین میان، تشکیل دولت و ماهیت آن به فعالیت روشنفکران در معنای مورد نظر گرامشی وابسته است. لذا پژوهش حاضر به دنبال فهم نقش روشنفکران در جامعه سیاسی و عوامل موثر در ناکامی آنان در تشکیل دولت در دوره پهلوی می باشد. نتایج نشان دهنده آن است، که در اواخر قاجار روشنفکران به دلیل فقدان پایگاه اجتماعی در جامعه مدنی، پروژه تصرف جامعه سیاسی را با توسل به «استبداد منور» پیگیری نمودند. از آنجاییکه روشنفکران فاقد قدرت در عرصه مدنی بودند، به ناچار با روی کارآوردن پهلوی و اتکا به قهر و اجبار و استفاده از زور بر حذف رقبای خود متمرکز شده تا با زور شمشیر، فرهنگ عمومی را دستکاری و در عرصه مدنی پایگاهی برای خود بسازند و نظام معنایی دولت مدرن را بازتولید نمایند. فقدان بینش دقیق روشنفکران باعث شد که آنها به قول هابز «لویاتانی» را بسازند که آزادی خود را با آن معامله نمایند. بنابراین اگرچه در نیمه اول حکومت رضاشاه و زمان های کوتاهی از حکومت محمدرضاشاه توفیق اندکی در جامعه مدنی حاصل شد؛ اما هرچه قدرت لویاتان افزایش می یافت دست آوردها کم تر می شد، تا جاییکه جامعه سیاسی نه تنها منجر به کسب قدرت در جامعه مدنی نشد، بلکه به مسلخ روشنفکران تبدیل گردید.
روشنفکر ، جامعه سیاسی ، جامعه مدنی ، هژمونی ، قدرت
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.