سیری در شخصیت پردازی و مولفه های مادری اسطوره در قهرمان زن (با تکیه بر داستانهای سووشون و جای خالی سلوچ)
شخصیتپردازی مهمترین رکن در ادبیات داستانی امروز است، بطوریکه دیگر ارکان و عناصر مانند حقیقت مانندی، صحنه، فضا، رنگ، و گفتگو تحت تاثیر ساخت و پرداخت «شخصیت» قوت و قوام پیدا میکنند. از طرف دیگر آنچه در پرورش عنصر شخصیت در داستانهای مدرن مورد توجه میباشد، بکارگیری مولفه های روانشناسانه است. در این میان آموزه های روانشناسانه یونگ (آرکی تایپ= کهن الگوها) بیشترین اثرگذاری را داشته است. بر همین اساس هدف پژوهش حاضر واکاوی نقش اسطوره- تاریخی مادری قهرمان زن (با تکیه بر دو رمان معروف سووشون و جای خالی سلوچ، به ترتیب اثر سیمین دانشور و محمود دولتآبادی) است.
این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام پذیرفته است. محدوده و جامعه مورد مطالعه، داستانهای «سووشون» اثر سیمن دانشور و «جای خالی سلوچ» اثر محمود دولتآبادی بوده است.
سیمین دانشور و محمود دولتآبادی از داستاننویسان معروف و صاحب سبک معاصر بوده و از این حیث تاثیرات تکنیکی و هنرمندانه فراوانی بر جریان داستاننویسی بعد از خود داشته اند. این دو تن در موضوع «شخصیت» و «شخصیتپردازی» بسیار موفق بوده اند؛ بطوریکه خواننده با شخصیتهای قهرمان در داستانهای آنها همراهی و همذات پنداری میکند و آنچه را بعنوان «پیام» در لابلای رویدادها پیچیده شده است، به جان و دل میپذیرد. یکی از شخصیتهای برجسته در داستانهای این دو نویسنده، زن- بویژه در مقام مادری- است.
این دو نویسنده، با وجود تفاوت جنسیتی که میان آنهاست، در ارایه چهره و الگویی حقیقی از زن شرقی- ایرانی (در ابعاد اسطوره ای و تاریخی) اشتراک نظر داشته و این نقش را، آنگونه که شایسته مقام باستانی و تاریخی این طبقه در مناسبات فرهنگی و اجتماعی تاریخ مورد مطالعه بوده، بتصویر درآورده اند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.