بررسی اثربخشی گذرگاه های-چندگانه مغز بعنوان یک مدل آموزش مغز-محور بر روی استرس، اضطراب، افسردگی و فضای حمایتی ادراک شده فراگیران زبان انگلیسی
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش مغز محور بر استرس، اضطراب، افسردگی و فضای حمایتی ادراکشده فراگیران زبان انگلیسی در استان گلستان بود. برای اجرای این پژوهش، از طرح پژوهشی نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون مداخله پس آزمون با گروه کنترل، استفاده شد. جامعه آماری آن، دانشجویان کارشناسی آموزش زبان انگلیسی استان گلستان بودند. برای نمونه آماری، 30 دانشجوی آموزش زبان انگلیسی دانشگاه آزاد واحد علیآباد کتول، به کمک روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب و گروه آزمایش نامگذاری شدند و30 دانشجوی آموزش زبان انگلیسی نیز از واحد گرگان انتخاب شدند و گروه کنترل نام گرفتند. ابزار پژوهش، پرسشنامه های استرس، اضطراب و افسردگی، لاویبوند و لاویبوند (1995) (DASS21) و پرسشنامه فضای حمایتی ادراکشده (ویلیام و دسی، 1996) بود و بهعنوان پیشآزمون و پسآزمون قبل و بعد از مداخله، در گروههای آزمایش و کنترل (بدون مداخله) استفاده شدند. برای مداخله، گروه آزمایش با بهره مندی از مدل گذرگاه چندگانه زدینا (2014) در 10 جلسه تحت آموزش مغز محور قرار گرفت. گذرگاههای چندگانه مغزی مدل زدینا، گذرگاه حسی حرکتی، گذرگاه عواطف، گذرگاه پاداش، گذرگاه توجه و حافظه و گذرگاه لب پیشانی هستند. هر جلسه آموزشی بر تمرینها و روشهایی متمرکز بودند که با گذرگاه خاصی از مغز ارتباط داشتند. پیش آزمون (پرسشنامه ها) در ابتدای ترم آموزشی به طور آنلاین برای هر دو گروه ارسال شد و پسآزمون (همان پرسشنامه ها) نیز، بعد از 10 جلسه، بار دیگر در اختیار هر دو گروه قرار گرفت. تحلیل دادهها حاکی از اثربخشی آموزش مغز محور بر استرس، اضطراب، افسردگی و فضای حمایتی ادراکشده فراگیران زبان انگلیسی استان گلستان بود.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.