واقعیت و فراواقعیت تصادف عینی در شاهنامه ی فردوسی
سورریالیسم، خودکاری ذهنی، تقریر و تحریر آزادانه تفکرات بدون تحکم عقل، بیان اندیشه ی القایی بدون نظارت عقل و فارغ از هرگونه نظارت هنری یا اخلاقی است. می توان گفت که این مکتب، دستاورد رشد دانش روان شناسی در قرن 20 و برخورد روانی با ادبیات است. سورریالیست ها، ارتباط میان ذهن و عین را تصادف عینی نامیده اند و آثار و نمونه های این تصادف عینی مبتنی بر واقعیت و فراواقعیت در متون اساطیری و حماسی آشکارا دیده خواهد شد؛ چنان که پژواک آن در ساختار اساطیری، حماسی و گوناگونی ادبی شاهنامه فردوسی وجود دارد. هدف مقاله پیش روی، تبیین سورریالیستی خواب، رویا و پیش بینی مبتنی بر واقعیت و فراواقعیت تصادف عینی در شاهنامه فردوسی با رویکرد توصیفی- تحلیلی است که چندی، چونی و چرایی آن ها بررسی و تبیین شده است. پرسش اصلی پژوهش، میزان فراوانی شاخص تصادف عینی و وجوه تفاوت آن با عناصر فراواقعیتی خواب، رویا و پیش بینی هاست. دستاورد پژوهش نشان می دهد که کاربرد خواب و رویا، 17 بار، ستاره شماری و پیش بینی، 35 بار و گذر از فراواقعیت به واقعیت یا تصادف عینی، 9 بار به عنوان شاخصی کاملا سورریالیستی در شاهنامه ی فردوسی آمده است. تصادف های عینی درباره ی شخصیت هایی همچون سیاوش، گودرز، کیخسرو، افراسیاب، کتایون، یزدگرد بزه گر، خسروپرویز و یزدگرد - آخرین پادشاه ساسانی - روی داده است. تحقق رویای این افراد و دیدن آن با چشم سر، همان تفاوت میان خواب و رویا و پیش بینی ها با تصادف عینی در شاهنامه است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.