تحلیل گفتمان ناسیونالیسم ناصری و سیر تحول آن از گفتمان امیدبخش به گفتمان هژمونیک
گفتمان ناسیونالیسم ناصری در دهه های پنجاه و شصت میلادی، تجلی آرمان شهر و محل تحقق امیال سرکوب شده انسان عربی در طول سال ها حکومت نظام های فراملی و نیابتی تصور می شد و در برابر دیگر گفتمان های رقیب همچون لیبرالیسم و بنیادگرایی اسلامی، به گفتمان غالب منطقه تبدیل شد؛ اما به مرور، دوگانگی ها در شعار و عمل این گفتمان برای همگان شناخته شد و به عنوان یک گفتمان تحمیلی و هژمونیک از سوی دیکتاتوری نوظهور ناسیونالیسم عربی مورد پذیرش اجباری قرار گرفت. در این مقاله با استفاده از داده های کتابخانه ای و روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف ابتدا به شناسایی نظام معنایی و مولفه های گفتمان ناسیونالیسم ناصری بر اساس تعاریف موجود از دو مفهوم گفتمان و هژمونی پرداخته و سپس با هدف فراتحلیل نگرش ها و رفتارهای این گفتمان، میزان فراوانی دال های گفتمان ناسیونالیسم ناصری در یک تحلیل متنی و بینامتنی سنجیده می شود. داده ها نشانگر آن است که ناسیونالیسم ناصری بیشترین توجه خود را به بزرگنمایی و اسطوره سازی شخص عبدالناصر و هژمونی جریان سیاسی مورد نظر او در داخل کشور، منطقه و حتی جهان متمرکز کرده بود. به بیان دیگر نقطه گره گاهی گفتمان ناسیونالیسم ناصری یعنی هویت یکپارچه عربی در کاریزما و قدرت طلبی شخص عبدالناصر خلاصه می شد و بهره گیری از دوره فقدان و دل نگرانی جامعه عربی از استعمار و فساد سلطنت و تکیه بر دال هایی همچون اتحاد عربی، ملت عربی و دیگر دال های ایدیولوژیک و حماسی، فرصتی برای مشروعیت بخشی به جایگاه و اقتدار سیاسی خود و هژمونی بر دیگر گفتمان های منطقه بود. عبدالناصر از هر ابزاری برای دشمن تراشی و غیریت سازی و افزایش منازعات سیاسی و ایدیولوژیک به نفع خود استفاده می کرد تا بتواند اقشار مختلف مردم را مشتاقانه و داوطلبانه به سمت گفتمان خود جذب کند. تبیین عوامل شکل گیری، اقتدار و در نهایت سرکوب گفتمان ناسیونالیسم ناصری در محیط ژیوپلیتیک آن برهه زمانی، مهمترین مساله این پژوهش است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.