فهم نسلی وفاداری و سازوکارهای مواجهه با بی وفایی (تجربه دختران تهرانی و مادران آن ها)
هدف پژوهش حاضر پاسخ دادن به این پرسش است که دختران و مادرانشان چگونه وفاداری را فهم و معنا می کنند. به عبارتی میان فهم و درک دختران و مادرانشان از وفاداری چه تفاوتی وجود دارد؟ همچنین در امتداد آن، این سوال مطرح می شود که راهبرد این دو گروه هدف در مواجهه با بی وفایی چیست. در خلال پاسخ به این پرسش ها و رصد تحولات معنایی و ارزشی مفهوم وفاداری، تفاوت معنادهی، مواجهه و راهبرد های به کاررفته توسط دختران متاهل و مادرانشان در مواجهه با فقدان وفاداری مورد مداقه قرار گرفت. از مجموعه مفاهیم نظری «عشق سیال» باومن، «رابطه ناب» گیدنز، «سرمایه داری عاطفی» ایلوز، «ستایش عشق» بدیو، «انواع کنش های معنادار» وبر، مفهوم مدارای اجتماعی و مواردی از این قبیل برای ایجاد حساسیت نظری در کار پژوهش استفاده شد. به کمک مصاحبه نیمه ساختاریافته و با استفاده از نمونه گیری هدفمند، داده ها از 24 مصاحبه با دختران 23-33 ساله (متاهل) شهر تهران و مادرانشان جمع آوری شد. با استفاده از روش تحلیل تماتیک، 15 مضمون اصلی به دست آمد که آن ها را در سه محور دسته بندی کردیم. محور اول تصور معنایی از وفاداری است، محور دوم شامل راهبرد ها و محور پایانی مداخله گرها است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.