امکان سنجی کاربست روش تحقیق کیفی زمینه یابی (نظریه گراندد) در اجتهاد فقهی در قالب رئالیسم انتقادی
اجتهاد و اصول فقهی آن بیش از روش های کیفی تحقیق، نظیر رویکرد زمینه یابی از اهمیت برخوردارند؛ زیرا مسیر استنباط قوانین دین، وصول به احکام شارع، مبنای حجیت یا معذریت و منجزیت در فقه امامیه به شمار می روند؛ با این حال به نظر می رسد که به دلیل محوریت زبان (نصوص، متون و داده ها) و زایش ایده (نظریه، فتوا و استنباط) بین دو رویکرد زمینه یابی و اجتهاد مصطلح فقهی، ویژگی های مشترکی وجود دارد و از آنجا که تعداد زیادی از مطالعات در روش شناسی تحقیق، موید مزایا و نقاط قوت رویکرد زمینه یابی هستند، امکان کاربست این روش تحقیق کیفی در فرایند اجتهاد و استنباط فقها محل سوال است. پژوهش پیش رو با اتخاذ شیوه توصیفی تحلیلی و در قالب ریالیسم انتقادی، دو رویکرد ذکرشده را برای پاسخ به این سوال، مورد تحلیل مقایسه ای قرار داده است. نتایج یافته ها حاکی از آن است که رویکرد زمینه یابی و اجتهاد فقهی در الزامات، هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی (داده، رویکرد تحقیق و شیوه تحلیل) دارای تفاوت های بنیادینی هستند. همچنین نتایج تحقیق نشان داد که برخلاف روش مستقیم و صریح زمینه یابی، اجتهاد فرایند پیچیده ای است که نیاز به عاملیت محقق (ملکه اجتهاد) و دانش بسیط و عمیق مجتهد دارد؛ بنابراین، رویکرد زمینه یابی دارای نارسایی های ذاتی است و نمی توان از آن برای اجتهاد فقهی استفاده کرد؛ البته مانند دیگر رشته های علوم انسانی، به عنوان ابزاری در حوزه پژوهش های فقهی قابل استفاده خواهد بود.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.