ارتباط بین سیستم های مغزی رفتاری با افسردگی در بیماران مبتلا به ام اس با میانجی گری انعطاف پذیری شناختی، اجتناب شناختی و نگرانی
هدف از پژوهش حاضر بررسی افسردگی بیماران ام اس بر اساس سیستم های مغزی رفتاری با میانجی گری انعطاف پذیری شناختی، اجتناب شناختی و نگرانی در قالب مدلی علی است.
پژوهش حاضر توصیفی از نوع مقطعی تحلیلی (هم بستگی) از طریق مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمام بیماران ام اس شهر مشهد بود. حجم نمونه با در نظر گرفتن 20 نفر به ازای هر پارامتر مدل، بنابر پیشنهاد شومن، بولتون و شورت (2017) 300 نفر بود و با توجه به احتمال ریزش نفرات، این تعداد به 350 نفر افزایش یافت که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از ابزارهای استاندارد افسردگی بک (1972)، سیستم مغزی رفتاری کارور و وایت (1994)، انعطاف پذیری شناختی دنیس ووندروال (2010)، اجتناب شناختی سکستون و داگاس (2004) و نگرانی پنسیلوانیا استفاده شد. برای تحلیل نتایج، از روش مدل یابی ساختاری و نرم افزار AMOS21 استفاده شد.
نتایج نشان می دهد که سیستم مغزی رفتاری فعال ساز و انعطاف پذیری شناختی رابطه منفی و معناداری با افسردگی بیماران ام اس دارند. سیستم مغزی رفتاری بازدارنده، اجتناب شناختی و نگرانی رابطه مثبت و معناداری با افسردگی این بیماران دارند؛ همچنین، اثر غیرمستقیم استانداردشده سیستم رفتاری فعال ساز بر افسردگی معنادار است و سیستم بازدارنده نیز به واسطه انعطاف پذیری شناختی، اجتناب شناختی و نگرانی بر افسردگی اثر غیرمستقیم معناداری دارد. سیستم رفتاری فعال ساز به طور منفی و سیستم رفتاری بازدارنده به طور مثبت، می تواند افسردگی را پیش بینی کند.
مطابق با یافته های پژوهش، سیستم های مغزی رفتاری می توانند به واسطه انعطاف پذیری شناختی، اجتناب شناختی و نگرانی 36 درصد از تغییرات افسردگی بیماران ام اس را پیش بینی کنند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.