تحلیل ساختار محتوایی سنورنامه ها (شکل گیری، تکامل و کارکردها)
حکومت صفوی پس از جنگ چالدران، صلح (آماسیه، 962.ق) با عثمانی ها را پذیرفت که در مفاد آن جزییات حدود و ثغور مورد پذیرش طرفین نرسیده بود و همین پایه منازعات آتی گردید. در توافقی که میان شاه عباس صفوی و سلطان مراد سوم صورت پذیرفت، زمینه شکل گیری اسنادی به نام سنورنامه که نوعی توافق و بر تعیین سرحدات بود شکل گرفت. هدف این پژوهش ساختارشناسی و تحلیل محتوایی این نوع اسناد است.
روش و رویکرد پژوهش:
این پژوهش، با روش توصیفی و تحلیلی و بر پایه سنورنامه های در دسترس و متن برخی که در نسخ خطی و منابع کتابخانه ای مکتوب است به ساختارشناسی این دست از اسناد می پردازد.
سنورنامه ها بیان می کنند چه آگاهی تاریخی نسبت به تعارضات منطقه ای بین خاندان های حکومت گر و اقوام ساکن در سرحدات غربی وجود داشته و همچنین جزییات بیشتر و ملموس تری از حدود قلمرو دو کشور ایران و عثمانی را ارایه می کنند. این معاهدات مرزی به فراخور شرایط، مفاد و کارکرد آن ها گسترش زیادی یافت.
سنورنامه ها، اسناد دیپلماسی مسالمت آمیز سیاسی و نظامی در راستای جلوگیری از یک درگیری یا در خاتمه یک نزاع قومی تهیه شده اند و در آن ها بر روی حدودی معین مصالحه صورت می گرفت. بر پایه یافته های این مطالعه، سنورنامه ها به تدریج از یک توافق نامه امنیتی سرحدی، به مصالحه ای سرگشاده و تنظیم گر روابط مذهبی دو کشور و اقوام سرحدی و همچنین ناظر ارتباطات عشایر گردید.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.