اثربخشی توانمندسازی شناختی بر کارکردهای اجرایی و مهارگری شناختی و عاطفی دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری
هدف از انجام پژوهش حاضر اثربخشی آموزش توانمندسازی شناختی بر کارکردهای اجرایی و مهارگری شناختی و عاطفی در دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری بود.
این پژوهش از نوع شبه آزمایشی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود. جامعه آماری تحقیق مشتمل بر کلیه دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر تبریز در سالتحصیلی 1399-1400 بود که از بین آنها 30 نفر نمونه در دو گروه همگن از دانش آموزان پسر پایه دوم که دارای اختلالات یادگیری بودند، به روش نمونه گیری در دسترس جایگزین شدند. ابزار به کار رفته در این پژوهش، پرسشنامه مشکلات یادگیری کلورادو ویلکات و همکاران (CLDQ)، پرسشنامه عصب شناختی کولیج، آزمون استروپ کلاسیک رایانه ای و آزمون استروپ هیجانی بود. گروه آزمایش طی 10 جلسه 90 دقیقه ای آموزش توانمندسازی شناختی دریافت و در این مدت گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد.
تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس آموزش توانمندسازی شناختی بر بهبود کارکردهای اجرایی و مهارگری شناختی در همه مراحل آزمون استروپ کلاسیک و بر بهبود مهارگری عاطفی در مراحل زمان واکنش ناهمخوان خنثی، زمان واکنش ناهمخوان هیجانی و تداخل هیجانی آزمون استروپ هیجانی اثر مثبت دارد (01/0>P).
متخصصان اختلال یادگیری می توانند از این این روش برای بهبود کارکردهای اجرایی و مهارگری شناختی و عاطفی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری استفاده کنند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.