نقد هنر در متون تاریخی تیموریان و صفویان
با مطالعه و بررسی تواریخ عمومی، سلسله ای و سلطانی، در دوره های تیموری و صفوی، شاهد توجه فزاینده به هنر و هنرمند در آن ها هستیم. این توجه، طیفی از اشارات پراکنده در برخی متون تاریخی دوره تیموری تا اختصاص یک بخش مبسوط به طبقه هنرمندان در متون اواخر دوره صفوی را شامل می شود. هر مورخ با توجه به دوره و رویکرد خود، در خلال وقایع سیاسی، به تعداد مشخصی از هنرمندان پرداخته و آنان را مورد نقد و قضاوت قرار داده است. پژوهش حاضر با هدف تحلیل متون تاریخی هنر ایران، به دنبال پاسخ به این سوال است که مورخان چگونه هنر و هنرمندان را مورد نقد و قضاوت قرار داده اند. این پژوهش، به طوردقیق، به این پرسش پاسخ می دهد: کدام معیارها موجب برکشیدن برخی هنرمندان و نام بردن از آن ها در کتاب های تاریخ شده است؟ روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی، با تمرکز بر تحلیل محتواست و شیوه گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای است. یافته های پژوهش نشان می دهد که مورخان از معیارهای مختلفی همچون برشمردن خصوصیات اخلاقی و رفتاری؛ نزدیکی به خاندان سلطنت؛ ویژگی های فنی آثار؛ مقایسه با یکدیگر؛ و از ارزش مادی آثار و نظر جامعه مخاطب برای قضاوت هنر و هنرمندان بهره برده اند. نتیجه پژوهش نشان می دهد که این معیارها با تمرکز بر هر کدام از چهار مولفه اصلی نقد هنر، یعنی: هنرمند، اثر، جامعه و مخاطب؛ در قالب چهار خط سیر یا شاخه تاریخ نگاری قابل شناسایی هستند. این خط سیرها عبارت اند از شاخه تاریخ نگاری حافظ آبرو و سمرقندی که در پرتو سیاست به هنرمند توجه نشان داده اند؛ شاخه خواندمیر، روملو و واله اصفهانی با تمرکز بر هنرمند؛ شاخه بابر و دوغلات یا همان شاخه هندی-مغولی با تمرکز بر اثر هنری؛ و شاخه بوداق منشی و اسکندربیک با تمرکز بر جامعه و مخاطب.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.