نقدی بر تعامل شعر و فلسفه: جایگاه شعر در دنیای فکری امروز
بحثهای افلاطون پیرامون جایگاه شعر به جدالی درازدامن میان فلسفه و شعر انجامید. افلاطون معتقد بود شعر در مقابل فلسفه، حقیقت را بیان نمیکند و اساسا نمیتواند به حقیقت دست یابد، دروغ میگوید و میتواند موجب گمراهی شود. دیدگاهی که تا قرنها به دفاع شعر از ماهیت خود انجامید و منجر شد شعر، ابزاری برای بیان مسایل اخلاقی، عقیدتی و سیاسی شود و بدینترتیب نشان دهد اگر نمیتواند به حقیقت دستیابد، حداقل میتواند موجب تعلیم و تربیت گردد. اما در دوران جدید، زمانی که ماهیت «حقیقت» و «واقعیت» مورد پرسش واقع شده، دفاع فلسفه از شعر، به دفاع از جایگاه اندیشگی شعر انجامیده است. امروزه شعر، در کنار فلسفه و علم، رسانهای است که روایتی از واقعیت را بازتاب میدهد، روایتی که همچون سایر رسانه ها، نوعی بازنمایی از واقعیت است. این پژوهش در نظر دارد با بررسی آراء افلاطون و نقدهایی که در دهه های اخیر بر مبانی اندیشگی او وارد آمده و نیز نقد دیدگاه برخی پژوهشگران ایرانی در زمینه تعامل جدید فلسفه و شعر، به تبیین نسبت شعر و فلسفه با حقیقت و واقعیت و بحث در زمینه جایگاه شعر در دنیای فکری امروز بپردازد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.